سلبریتی‌ها با زندگی لاکچری، صدای مردم نیستند

امان ا... قرائی مقدم، جامعه شناس: جامعه مرحله سنت‌خواهی و دنباله‌روی را پشت سر گذاشته به عقل، دانش، آگاهی رسیده است آرمان امروز- وحيد استرون: در روزهايي که خشنونت و اعتراض در خيابان‌ها نمايان است و طرفين کمتر قصد دارند که از مواضع خود کوتاه بيايند و راه خشونت را در پي گرفته‌اند، بيشتر به آثار مخرب حذف قشر متوسط جامعه به‌عنوان قشر فرهنگي و آگاهي بخش پي خواهيم برد. با افزايش و تشديد اختلاف طبقاتي از اواخر دولت نهم و سياست‌هاي محمود احمدي نژاد و دولت دهم، عده‌اي در طي اين سال‌ها مفتخر به حذف اين گروه به‌ طور مستقيم و غيرمستقيم بودند، در حالي‌که به باور کارشناسان «تحول فكري و اجتماعي كه منجر به تحول اقتصادي و سياسي مي‌شود در گرو بودن طبقه متوسط است و با حذف آن، زمينه سازي اعتراضات طبقه پايين جامعه فراهم خواهد شد.» پيش از اين مطرح مي‌شد که مادامي كه اين گروه «سرخورده» و «باري به هر جهت» نام گيرند و به قشر ضعيف تغيير ماهيت دهند؛ آن روز، روزِ نابساماني‌هاي زياد در همه عرصه‌هاي زندگي است و در حقيقت آنها (قشر متوسط) ميانه‌دارهاي زندگي! هستند. در اين ميان و در طي سال‌هاي گذشته رسانه‌ها به‌عنوان مخاطبان اصلي قشر آگاه و فرهنگي متوسط، با حفظ اين گروه، بيشتر رنگ باختند و بخشي از بار آگاهي بخشي به سلبريتي‌ها با شبکه‌هاي اجتماعي ميليوني‌شان سپرده شد. دولت‌هاي قبل نيز که از سکوت رسانه‌هاي آگاه که با حذف قشر متوسط رقم خورد، خوشنود بودند، کار را به فوتباليست‌ها، هنرمندان و افردي سپردند که دغدغه آنها قشر ضعيف جامعه نبود و تفکر زندگي لاکچري آنها، نمي‌توانست بار رسانه‌اي يا قشر ميانجي‌گر جامعه را بردوش بکشد. همان‌طور که در اعتراضات اخير نيز شاهد بوديم، تعدادي از سلبريتي‌ها که مخاطب‌هاي جوان ميليوني داشتند، سردسته اعتراضات مردمي لقب گرفتند و حتي صحبت از تعقيب قضائي آنها به ميان آمد. اما برکسي پوشيده نيست نقش ميانجي‌گري سلبريتي‌ها يا نماينده قشر آگاهي بخش و فرهنگي جامعه هيچگاه محقق نخواهد شد، چون آنها برآمده از يک تفکر زندگي لاکچري و طبقه بالاي جامعه هستند. به همين دليل خيلي زود آسيب پذيري آنها از سوي قشر مخالف نمايان شد و سبک زندگي آنها و داريي‌هايشان به پاشنه آشيل اين سلبريتي‌ها تبديل گشت.
نقش سلبريتيها در دوران حذف قشر متوسط
چند روز پيش سخنگوي دولت دوازدهم و وزير سابق رفاه در گفت‌وگويي که با جماران داشت به اين موضوع اشاره کرد و در پاسخ به سوال خبرنگار اين رسانه‌ که از او پرسيد،  فقدان ميانجي ها باعث از هم پاشيدگي افکار عمومي شده  و بخش عمده طبقه متوسط ما کساني هستند  که نه اصلاح طلبان را قبول دارند و نه اصولگرايان؛ تا حدي اين جاي خالي را سلبريتي‌ها پر کرده اند، پاسخ داد: « من براي سلبريتي ها ارزش و احترام قائل هستم، ولي به طور عموم آنها نمي توانند ميانجي‌هاي اجتماعي در شرايط بحران باشند؛ چون اصلاً براي اين کار ساخته نشده‌اند. ما به «مرجعيت مياني» در جامعه نياز داريم. به گروه هاي مرجع نيازمنديم، در اين شکل هنرمندان ما حتماً يکي از گروهاي مرجع بوده و مي توانند باشند. آدم هاي ميانجي ما هم حتي کم شده‌اند، و اين براي يک جامعه بد است. وقتي ميانه جامعه تهي مي‌شود، در يک شرايطي هيچ چيزي بين بالا و پائين قرار ندارد. يادم هست که در تحليل انتخابات 84 تعبيري به نام «منجي هاي ناشناخته» اشاره کردم. جامعه ميان تهي شده شکل توپي دارد که بالا و پايين دارد و ميانه آن خالي است. اينجا ميانجي هاي ناشناخته مي آيند که اين خطر براي سامان يک جامعه است.»
قشر متوسط، قشر پايين را تغيير داد


اما برکسي پوشيده نيست که تغييرات اجتماعي طي يک دهه اخير، منجر به اعتراضات سياسي که رنگ و بوي اغتشاش نيز به‌خود گرفته است، شده و به‌دليل حذف آهسته قشر متوسط از جامعه و زيزش آنها به سمت قشر پايين جامعه، بيشتر در خيابان نمايان شد. قشر متوسط به‌عنوان موتور محرکه توسعه و حرکت‌هاي اجتماعي است و از سوي رسانه‌ها و نخبگان تغذيه مي‌شوند. در اين ميان يک جامعه شناس معتقد است که برعکس آنچه که در ذهنيت جامعه وجود دارد، جامعه سلبريتي‌ها را به حرکت درآورد و باعث شد به ميدان بياند، نه اينکه آنها بخواهند نقش ميانجي را ايفا کنند. امان ا... قرائي مقدم در پاسخ به اين سوال خبرنگار «آرمان امروز» که همواره در اعتراضات دو دهه اخير نقش قشر متوسط جامعه در کنترل اعتراضات پررنگ بوده و با حفظ اين قشر از جامعه از دولت احمدي نژاد آغاز شد، حالا نقش آنها را سلبريتي‌ها در وسط ميدان اعتراضات به‌عنوان ميانجي‌گر‌ها بازي مي‌کنند، مي‌گويد: براساس تئوري جامعه شناسي آمريکا، ما هر طبقه را به دو طبقه تقسيم مي‌کنيم، «طبقه بالا» و «طبقه بالاي بالا»، «طبقه متوسط بالا» و «متوسط پايين»، «طبقه پايين» و «طبقه پايينِ پايين». بنابراين زماني‌که طبقه متوسط بالا به طبقه متوسط پايين تغيير شکل مي‌دهد، ماهيت خود را در ساختار اجتماعي از دست خواهد داد. کار طبقه متوسط روشنگري، آگاهي بخشي و ذهنيت دادن فکري به امور اجتماعي است، طبقه پايين را تغيير مي‌دهد. بنابراين حذف طبقه متوسط و ريزش آنها به طبقه پايين که 75 درصد نياز تامين معيشت دارند، بيکار نمي‌نشينند و به طبقه پايين آگاهي بخشي مي‌دهد که چرا نشسته‌ايد که دارند حق شما را مي‌خورند و... طبقه زيرين جامعه را به‌ حرکت در مي‌آورد و ساختار طبقاتي عوض مي‌شود، اين به معناي خطر است.
 وي در ادامه صحبت‌هايش مي‌افزايد: سلبريتي‌ها در اين شرايط مي‌خواستند نقش قشر متوسط را بازي کنند، اما اين کار آنها نيست، بلکه کار رسانه‌هاي مستقل است. سلبريتي‌ها به دو دسته تقسيم مي‌شوند، ما سلبريتي‌ها مشهور داريم، سلبريتي‌ها روشنفکر و با اطلاع. شعبان بي‌مخ هم سلبريتي بود و غلامرضا تختي هم سلبريتي. دانشمندان بزرگ مثل سقراط و مارکس هم سبلريتي هستند، ولي افرادي که در ورزش و سينما هستند و شهرت بيشتري دارند، چون نسل جوان بيشتر از آنها الگو برداري مي‌کند، چهره شناخته شده مي‌شوند در صورتي‌که ممکن است اصلا سواد آنچناني نداشته باشند. مثلا علي کريمي، علي دايي، حامد بهداد، مهران مديري و... که در اعتراضات اخير صحبت کردند، اينها به‌دليل شهرت‌شان دنباله‌رو موثر دارند، چون ميليون‌ها جوان از آنها پيروي مي‌کنند. جوانان مي‌گويند که چون اين افراد بيشتر رفت و آمد داشته‌اند و مورد توجه جامعه بوده‌اند، بهتر از ما مي‌فهمند!. نسل جوان از اين افراد الگو‌برداري مي‌کند و توقع دارد که سلبريتي‌ها در اعتراضات آنها حضور داشته باشند. پس نقش آنها مخرب نيست، ولي ميانجي‌گر موثر نمي‌توانند باشند. گوردون چايلد، مورخ و انسان شناس بزرگ مي‌گويد: «انسان خود را مي‌آفريند» و جوانان امروز مي‌گويند که «منم که مي‌توانم بسازم». اين صحبت‌هايي که حالا با شما انجام مي‌دهم 25 سال پيش در روزنامه‌ حيات نو گفتم، «ديوانگي با فرهنگ ملي از کودکستان آغاز مي‌شود»، «زنگ‌ها براي ما به‌صدا در مي‌آيد»، «در افکار خود خانه تکاني کنيم» و... اما کسي گوش نکرد که حالا به اين شرايط رسيديم.
جامعه دنباله‌روي را کنار گذاشته
قرائي مقدم در ادامه صحبت‌هايش با اشاره به اينکه اصولا جامعه ما بر اساس تئوري ديويد رايزمن، جامعه شناس بزرگ آمريکايي مرحله سنت‌خواهي و دنباله‌روي را پشت سر گذاشته و به حاکميت عقل، دانش، آگاهي و... رسيده است، مي‌افزايد: وقتي ما 14-15 ميليون تحصيل کرده دانشگاهي داريم، اين افراد که برخي از آنها نخبه هستند، از من ريش سفيد و پيرمرد پيروي نمي‌کند. آنها دنباله‌روي و سنت خواهي را مي‌گذارد کنار و دنبال ذهن، دانش و از افکار خود تبعيت مي‌کند. در نتيجه به وضع موجود قانع نيست. در نتيجه بنا به گفته رايزمن که جامعه‌ها را به سه دسته سنت‌خواه، جوامع دنباله رو، جوامع خودمختار تقسيم بندي مي‌کند، درنتيجه جامعه ما به خودمختاري رسيده. مردم از ذهن و فکر خود استفاده مي‌کند. در نتيجه اين آگاهي بخشي در جامعه توزيع شده است. به همين دليل است که شتاب اعتراضات سرعت گرفته است. شما ببينيد که در دوران رياست جمهوري احمدي نژاد، که قشر متوسط جامعه حذف شد، اعتراضات چقدر سرعت بخشيد. سال‌هاي 88، 96، 98، 1400 و 1401 شاهد اعتراضات بوديم و اين تبعات حذف قشر متوسط به‌عنوان قشر فرهنگي، حذف نخبگان و فراري دادن آنها به خارج از کشور، و ادغام اين قشر با قشر پايين جامعه بود. با اين حال من باور دارم که اين جامعه بود که سلبريتي‌ها را به‌حرکت درآورد و آنها به پيروي از جوانان واکنش نشان دادند. يعني سلبريتي‌ها زمينه جامعه جوان ما را ديدند، شدند: «سلبريتي معترض» اگر زمينه مساعد نبود و جوانان اعتراض نمي‌کردند، سلبريتي نمي‌توانست کاري کند.