افزایش 30 درصدی اختلالات روانی جامعه با آغاز اعتراضات

بنا به گفته روانشناسان و و روان‌پزشکان در دو هفته اخیر، تعداد مراجعات درمانی اختلالات روانپزشکی حدود 30 درصد افزایش داشته است آرمان امروز- رها معيري: 18 تا 24 مهرماه، هفته سلامت روان نامگذاري شده است، سلامتي که به دليل مشکلات هزينه‌اي، فقدان پوشش دهي هزينه‌ها توسط بيمه‌ها و بي‌توجهي به سلامت روان جامعه توسط وزارت بهداشت، در مقايسه با سلامت جسم، چندان مورد توجه قرار نمي‌گيرد. پيش از شيوع کرونا در ايران و اوايل سال 97، ايرج حريرچي، سخنگوي وقت وزارت بهداشت اعلام کرد: «از هر 4 ايراني يک نفر دچار اختلالات رواني است» و او در عين حال، تنش‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي را تاثيرگذار مستقيم و غيرمستقيم بر روي اين مسئله دانست. وضعيت سلامت روان در کشور با شيوع کرونا حادتر شد، به‌نحوي که با قرنطينه‌هاي خانگي و افزايش مشکلات اقتصادي و بيکاري و ترس از حفظ جان، اين امر سلامت روان را به‌طور مستقيم تحت تاثير قرار داد. در شرايطي که مردم در خيابان‌ها نبودند، مشکلات رواني، در داخل خانواده نمود پيدا کرد، به‌نحوي که در ‌شهريور سال گذشته به گفته مسئولان اورژانس اجتماعي، اختلافات خانوادگي 25 درصد بيشتر شد. اما آماري که از دوران کرونا در روزگذشته و توسط معاون فني دفتر سلامت رواني، اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت منتشر شد، نشان از افزايش اين آمار دارد. دکتر علي اسدي در رابطه با اين آمار مي‌گويد: «مطالعاتي به شکل شهري و استاني در برخي نقاط کشور در سال 1399 انجام شده که مشخص کرده است که آمار برخي اختلالات شايع روانپزشکي (مجموع اختلالات افسردگي، مجموع اختلالات اضطرابي و ...) بعد از شيوع کرونا به حدود 29 درصد رسيده است. در واقع اين روندي است که در همه جاي دنيا پس از شيوع همه‌گيري رخ داده است و کشور ما هم مطابق اين قاعده پيش رفته است. آمار نهايي بر اساس استاندارد جهاني که شامل مجموع اختلالات روانپزشکي در کل کشور است نيز به زودي منتشر خواهد شد.»
انفجار خشم در خيابانها
اما به باور کارشناسان نه تنها در دوران شيوع کرونا که امنيت جاني ميليون‌ها نفر را به‌خطر مي‌انداخت و ثمره شيوع آن در ايران، فقر ميليون‌ها نفر به‌دليل بيکاري، ورشکستگي و هزينه‌هاي کمرشکن درماني بود که مستقيم سلامت روان را تحت تاثير قرار مي‌داد، اين روزها نيز با اعتراضات و اتفاقات اخير، سلامت رواني جامعه نيز تحت الشعاع قرار مي‌گيرد. بروز اعتراضات در خيابان‌ها، نااميدي از شرايط آينده، خشونت در جامعه سبب شده افراد جامعه نسبت به اين اتفاقات بي‌تفاوت نباشند، کما اينکه در هيچ اتفاق جمعي که جامعه را فرا گرفته، اين امر مشهود است. بروز خشم در اعتراضات اخير، يک نمونه بارز از اين اختلالات رواني است. در شرايطي که بسياري باور داشتند در خرداد امسال و با افزايش بي‌سابقه قيمت‌ها مخصوصا در حوزه خوراکي، جامعه با فوران خشم روبه‌رو خواهد شد، اما اين اتفاق رخ نداد و فقط منتهي به گزارش‌هاي پزشکي قانوني و افزايش آمار نزاع شد. به‌نحوي که در مرداد امسال مديرکل پزشکي قانوني استان تهران (به‌عنوان پايتخت و رکورد دار سرانه هزينه در ميان شهروندان) اعلام کرد: «در سه ماهه نخست امسال بيش از 26 هزار نفر به علت نزاع راهي مراکز پزشکي قانوني استان تهران شدند.» در اين شرايط و با افزايش اختلالات رواني، جامعه نياز به جرقه داشت، تا نمود آن را بتوان در اعتراضات خياباني مشاهده کرد. چندي پيش رئيس مرکز افکارسنجي دانشجويان ايران، اعلام کرد: «به نظرم مردم يک روزه خشمگين و عصباني نمي‌‌شوند. در طول کمتر از 5 سال گذشته جدا از اعتراض‌هاي صنفي متعدد، سه اعتراض گسترده و فراگير در کشور داشتيم. هر بار که اعتراض گسترده مي‌‌شود، بالاخره بعد از چند روز يا نهايت چند هفته فروکش مي‌‌کند، اما اين فروکش کردن ظاهري است و به‌طور عمده به‌دليل بي‌توجهي به مطالبات، اين خشم انباشته مي­‌شود و دليل اينکه هر دفعه خشونت نسبت به دفعه پيش بيشتر مي‌‌شود، همين است. طبق نتايج پيمايش اگرچه اکثريت قابل توجه مردم در شرايط کنوني عصباني هستند، اما نيمي از مردم نيز معتقدند اعتراض‌ها نفعي ندارد. يعني عصبانيتي که التيام پيدا نمي‌‌کند و تبديل به خشم فروخورده مي‌‌شود. بر خلاف نظر کساني که معتقدند اگر جايي براي اعتراض امن وجود داشته باشد، اعتراض از اغتشاش جدا مي‌شود؛ بنده هر چند در اين کار ضرري نمي‌بينم، اما علاج اصلي اين درد را هم اين مورد نمي‌دانم.»
نقش اتفاقات فراگير در استرس و افسردگي فردي


با اين حال خبرنگار «آرمان امروز» در نظرسنجي با حدود 10 روانشناس و روانپزشک آنها اعلام کردند که پس از درگذشت مهسا اميني و اتفاقات پس از آن، تعداد مراجعات به مطب آنها افزايش داشته و برخي از آنها معتقدند که در اين دوران 30 درصد افزايش مراجعه داشته‌اند. يک روانشناس در اين رابطه مي‌گويد: «ميزان مراجعات ما در دو هفته گذشته افزايش داشته و بسياري از مراجعان اعلام کرده‌اند که اميد آنها به آينده کاهش پيدا کرده و اتفاقات و اخباري که مي‌شنوند، باعث غم و اندوه آنها شده است.» اين گفته‌ها همان ريزش سرمايه‌هاي اجتماعي است که در سال‌هاي قبل و بلند مدت به‌شکل مهاجرت و خودکشي و در کوتاه مدت به شکل غم و اندوه و افسردگي خود را نشان مي‌دهد، با اين حال صديقه ترابي در ادامه گفته‌هايش مي‌گويد: «زماني‌که مردم حتي اگر مردم از قشر متمول نيز باشند، اما حال عمومي خوب نباشد، افسردگي اجتماعي شيوع پيدا مي‌کند و اين دليل اصلي بروز و شيوع اختلالات رواني است. مثلا چند سال من در اصفهان مشغول کار بودم و اين امر را به‌وضوح ديدم زماني‌که زاينده رود براي اولين بار خشک شد، تعداد مراجعات به مراکز روانشناسي و روانپزشکي افزايش يافت. بيشتر مردمي که ميانگين سني آنها 45 تا 60 سال بودند باور داشتند که ظاهرا غم و اندوه آنها را فرا گرفته و زماني‌که حتي در منزل حضور دارند، استرس کاذب به سراغ آنها مي‌آيد. اين استرس را به‌عنوان يک روانشناس در مراوده‌هاي روزانه با مردم اصفهان شاهد بودم. پس از سقوط هواپيماي اوکرايني و پيش از آن اعتراضات آبان 98، همين رويه را در تهران مشاهده شد و حالا تعجبي ندارد که پس از سه سال سخت شيوع کرونا، جامعه با فوران خشم و بروز آن در خيابان‌ها باشد.» وي با بيان اينکه نقش اتفاقات اجتماعي، اخبار بد و نااميدي از آينده در استرس و افسردگي فردي به شدت تاثيرگذار است، مي‌افزايد: «از همين رو بايد به مسئولان هشدار دارد که آنها بايد به‌فکر رفع مشکلات مردم و اختلالات رواني آنها باشند. هر چند که آنها شادي و نشاط اجتماعي و تخليه انرژي و هيجانات دانش آموزان را جدي نگرفتند و اين امر در اعتراضات دانش آموزي خود را نشان داد و هزينه‌هاي زيادي را بر دوش نظام گذاشت، اما اين‌بار اگر مشکلات اجتماعي و سياسي را درک نکنند و به مطالبات مردم بي‌توجه باشند، بايد در آينده‌اي نه چندان دور در انتظار فوران خشم بيشتر مردم باشند.»