۲ واکنش قابل تأمل به اعدام یک قاتل

جوان آنلاین: دیروز حکم قصاص محمد قبادلو قاتل یکی از نیرو‌های فراجا اجرا شد. او در جریان آشوب‌های پاییز ۱۴۰۱ تعمداً با خودروی خود به سوی نیرو‌های فراجا حمله کرد و آنان را زیر گرفت که این اقدام باعث شهادت یک پلیس جوان (شهید فرید کرم‌پور) و مجروح شدن پنج تن دیگر گردید.
از روز قبل از اعدام قبادلو، اکانت‌های ضدانقلاب در فضای مجازی شروع به مرثیه‌سرایی برای او کردند و همراه با دروغ‌های وکیلش در خصوص پذیرش اعاده دادرسی قبادلو، آشوب را این بار در فضای مجازی پی گرفتند. پس از اعدام هم چنان برای او عزاداری کردند که گویی مظلومانه کشته شده است. در حالی که او قاتل بود و خانواده شهید کرم‌پور هم راضی به گذشتن از حق قصاص نشدند.
این میان دو واکنش مجازی پس از قصاص او قابل تأمل می‌نمود:
اول آنکه یکی از اکانت‌های انقلابی تصویر توییتی در سال گذشته را منتشر کرد، توییتی که در آن، دنیا دادرسان خواننده تازه کار ضدانقلاب و مقیم خارج کشور، از آشوبگران خواسته بود که به مخالفان خود حمله کنند و آن‌ها را بزنند: «هر کی به مردم شلیک کرد، بزنیدش. هر کی گفت نزنیدش، اونم بزنینش. هر کی گفت صحبت کنیم، اونم بزنینش. هر کی گفت منم اعتراض دارم، این راهش نیست، اونم بزنینش. هر کی گفت فرق شما با اونا چیه، اونم بزنینش. هر کی گفت اینا برن، کیا میان اونو دو بار بزنینش. این قدر بزنین تا تموم بشن این بی‌همه چیزا!» اکانت انقلابی مزبور بالای این توییت به کنایه نوشته بود که «قبادلو قصاص شد و خانم این روزا کنسرت داره!»


واقعیت این بود که افرادی نشسته در آن سوی دنیا و مشغول زندگی خود، از طریق رسانه‌های ضدانقلاب و فضای مجازی به تشویق خشونت از سوی اهل آشوب پرداختند و بعد هم سراغ کار و تفریح و زندگی خود رفتند. آشوبگران آدم کشتند و اعدام شدند و این جماعت آن سوی آب‌ها آب هم در دلشان تکان نخورد!
واکنش قابل تأمل دوم هم از سوی کسی بود که غمگین از اعدام یک آشوب طلب و قاتل بود، اما سعی کرده بود نگاه متفاوتی داشته باشد. او نوشته بود: «همان زمان که ما برای نجات ‎محمد قبادلو هشتک بی‌فایده‎ اعدام نکنید می‌زدیم، ‎ماهان صدرات با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت. این رخداد هنگامی بیش‌تر روح آدمی را می‌خراشد و آزار می‌دهد که به یاد بیاوریم از دادگاه این جوان بیش از یک سال می‌گذشت و شاید اگر از ابتدا روی گرفتن رضایت از خانواده مرحوم فرید کرمپور تمرکز می‌شد، اکنون یک خانواده دیگر داغدار فرزندش نمی‌بود.
روشن است که از "شاید" سخن می‌گویم نه "حتماً". این "شاید" برای من از آن هشتک زدن‌های معطوف به شکست که تاکنون نتیجه‌ای جز افسردگی شخصی و سرخوردگی جمعی درپی نداشته، انگیزه‌بخش‌تر است؛ در اولی اندکی امید هست و در دومی فقط یأس. به همین دلیل از این پس، توان اندک خود را صرف آن می‌کنم.»
از حامیان قاتل کسی دنبال دلجویی از خانواده شهید کرمپور نبود و همواره با وقاحت و توهین و دروغ برخورد کردند. طبیعی است که انتظار گذشت و بخشش در چنین فضایی بیجا خواهد بود. برخی افراد دنبال کار سیاسی خود و منافع خود در این پرونده‌ها هستند و برخلاف ژست ظاهری دلشان برای قاتل نمی‌سوزد.