روزنامه جوان
1402/12/10
«پاورقیها» روایت داستانهای شاهنامه با ساختار ادبی تازه است
جوان آنلاین: «پاورقیها» عنوان مجموعه کتابی پنججلدی است که به تازگی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و داستانهایی از شاهنامه فردوسی را به زبانی ساده برای کودکان و نوجوانان در بر میگیرد. «جوان» در گفتگو با محمد گودرزی دهریزی یکی از دو نویسنده این مجموعه به سبک ادبی و ساختار داستانی و شیوه ارائه محتوایی آن پرداختهاست.مجموعه پاورقیها متشکل از چند داستان شاهنامه برای طیف کودکان و نوجوانان است. چرا شاهنامه را برای تألیف این آثار انتخاب کردید؟
این مجموعه پنج جلدی پاورقیها یک مجموعه اقتباسی است. یکی از ژانرهایی که در حوزه کودک و نوجوان هم جذاب است و هم ضروری، کارهای اقتباسی است که معمولاً از ادبیات عامه یا ادبیات کلاسیک گرفته میشود و هدف عمده و اصلی آن بیشتر فرهنگی است. ضمن اینکه این آثار یک پل ارتباطی بین کودک و نوجوان با آثاری که اقتباس از آنها صورت گرفته ایجاد میکنند. آن چیزی که همیشه برای ما به عنوان نویسنده مسئله بوده این است که ما چگونه باید با این آثار مواجه بشویم و چگونه باید اینها را اقتباس کنیم. اگر بخواهیم این داستانها و آثار را عیناً به نثر ساده برگردانیم و در حوزه کار بازگردانی کنیم، طبیعتاً کار آنچنانی انجام ندادیم. یک مسئله دیگری که در زمینه ادبیات اقتباسی مطرح است، اینکه در واقع آثاری که برای کودکان اقتباس میشوند، اگر بخواهیم در آنها دست به بازآفرینی بزنیم و به طور مطلق یک کار نو و جدید را خلق کنیم، این خطر همیشه وجود دارد که، چون بچهها آن کار اصلی و اولیه را ندیده یا نخواندهاند، کار بازآفرینیشده را به جای متن اصلی بگیرند. این نقد همیشه وجود دارد که ممکن است مخاطب تشخیص ندهد این متن یک کار بازآفرینی شدهاست یا متن و داستان اصلی، بنابراین ما خودمان به دنبال یک راه میانه بودیم که هم بچهها متن اصلی را ببینند و بشناسند و هم در کنارش به یک داستان جدید هم دسترسی پیدا کنند. این تفکری بود که مدتها درگیر آن بودیم تا اینکه به ایده پاورقیها رسیدیم. در ادبیات فارسی، متون زیادی برای اقتباس کردن وجود دارد، چطور شد شما شاهنامه را برای اقتباس و بازآفرینی قصههایش انتخاب کردید؟
البته در بین این مجموعه پنج جلدی یک اثر به اسم «آرش کمانگیر» هم وجود دارد که داستان آن در شاهنامه نیامده است و در شاهنامه شخصیت آرش را نداریم؛ در پاورقیها شاید اقتضا میکرد یک داستان دیگری از یک متن کلاسیک دیگری در کنار این چهار جلد بیاید، ولی به هر حال چهار جلد از این مجموعه پنج جلدی مربوط به داستانهای شاهنامه است؛ «هفتخان رستم»، «گردآفرید»، «زال» و «ضحاک». شاهنامه قابلیت داستانی بالایی برای بازآفرینی دارد، البته نه همه داستانهای آن به همین علت ما هم مجبور شدیم از میان آنها دست به گزینش بزنیم. در واقع از بین داستانهای شاهنامه داستانهایی که با سبک و ساختار ما همخوانی بیشتری داشته را انتخاب کردیم. هر چند داستانهای دیگری در شاهنامه وجود دارند که میتوانستند در این قالب بیایند، علتش هم این است که از نظر بعد دراماتیک و داستانی، شاهنامه یک متنی است که قابلیت اقتباس بالایی دارد. با توجه به مراجعه من به مقالات مختلف از نظر آماری هم در بین آثار و متونی که برای تولید و تألیف آثار کودکان و نوجوانان انتخاب شدند، شاهنامه بیشتر از دیگر آثار ادبی مورد توجه نویسندگان این حوزه بودهاست. با توجه به مخاطب هدف مجموعه «پاورقیها» که کودکان و نوجوانان هستند، شیوه و سبک و سیاق نوشتار شما در این آثار چگونه است؟
در ابتدا عرض کنم که رویکرد ما در این اقتباسها رویکرد پست مدرن بوده، اما مهمترین قابلیت این داستانها ساختار تازهای است که به جامعه ادبی عرضه شده و تا کنون چنین چیزی را نداشتیم که در یک کتاب اقتباسی با دو داستان سر و کار داشته باشیم و مخاطب با دو متن مواجه میشود که این اتفاق ساختار تازهای است. وقتی داستان تمام میشود، این ذهن مخاطب است که از بین این دو متن داستان اصلی را انتخاب میکند یا شاید هم دو متن را با هم ترکیب کند که خود این اتفاق یک جذابیتی برای ذهن ایجاد میکند. مهمتر از همه اینکه مخاطب به این نتیجه میرسد که هر کدام از این داستانها میتوانستند به شکل دیگری اتفاق بیفتند. البته ما در آغاز همه این کتابها یک متن کوتاهی با عنوان «پیشخوان» آوردهایم و در انتهای آنها هم یک متن نسبتاً مفصل و طنزآمیزی به اسم «پسخوان» گنجاندهایم. در متن پیشخوان این عبارت را آوردهایم که «حواستان را جمع کنید شما در این کتاب دو داستان میخوانید.» این دو داستان شامل چه چیزی است؟
یکی از این دو داستان که در بالای ورقه است با رنگ عنابی چاپشده عین همان داستانی است که فردوسی در شاهنامه روایت کردهاست. یعنی همان داستان است که به نثر تبدیل شدهاست؟
بله، همان داستان، اما به نثر؛ البته ما سعی کردیم آن را در قالب یک نثر آهنگین بدون تصنع ارائه بدهیم، دقیقاً عین همان داستان اصلی است که در اندازه ۱۴ یا ۱۵ خط شروع شدهاست. ما در پایین همان متن فردوسی یک پاورقی در حد یک خط زدیم. پس وجه تسمیه کتاب هم به همین علت است؟
بله، همینطور است. کتاب در ادامه ورق میخورد و هر چه جلوتر میرود، به تناوب از متن بالایی که داستان اصلی شاهنامه است، کاسته میشود و بر متن پایینی افزوده میشود. این افزودن هم به لحاظ کمی است؛ یعنی اگر در صفحه اول پاورقی ما یک خط بوده اینجا میشود چهار تا، هشت تا و بعد میشود ۱۲ تا. در عوض از متن بالایی مدام کم میشود که این کاستهشدن هم از نظر کمی هست و هم به لحاظ فونت کلمات. در واقع پاورقیهای ما با فونت ۹ شروع میشوند هر چه داستان به جلو میرود، پاورقی ما رشد میکند و فونتش افزایش پیدا میکند، اما فونت داستان اصلی شاهنامه فردوسی ثابت سر جای خودش میماند. در صفحه شش یا هفت داستان فردوسی تمام میشود و داستان پاورقی تا پایان ادامه پیدا میکند و در انتها هم با یک متن پسخوان که چکیدهای از مباحث گفته شده در داستان است به شکلی جذاب و خواندنی و البته در قالب طنز نوشتهشده کتاب به اتمام میرسد. این دو روایت از یک قصه واحد چه تفاوتهایی از نظر شکلی و محتوایی با هم دارند؟
اولاً به لحاظ پیرنگ تمام آن حوادث، شخصیتها و مکانهای وقوع اتفاقات موجود در داستان فردوسی را حفظ کردیم، اما حوادث و اتفاقات در روایت پایینی تغییر میکنند، به طوری که ما در پیشخوان نوشتیم که داستان پایین ورقه یا پاورقی ما نشان میدهد که داستان بالای صفحه میتوانست مثل پایین ورقه اتفاق بیفتد. از نظر متن هم نثر پاورقی ما شاخصهای نثر داستانی امروز را دارد، زمان فعلها در داستان فردوسی (بالای ورقه) گذشته هستند، اما زمان فعلها در پاورقیها زمان حال است. همچنین اینکه داستان پاورقی بعد از اتمام داستان فردوسی که در صفحه هفت تمام میشود، ادامه پیدا میکند. در واقع تمام اتفاقات، صحنهها و حوادث تا اتمام داستان فردوسی با هم یک نسبتی دارند، اما بعد از آن ماجراهای جدیدی در ادامه داستان ما اتفاق میافتند. اینجا یک نکته ظریفی وجود دارد که احتمالاً خود خواننده به آن پی میبرد و آن این است که متن بالای صفحه با پایین صفحه دو تا متن کاملاً موازی نیستند، هر چند که با هم بیارتباط هم نیستند. درک پاورقی مستلزم درک و دریافت داستان بالای صفحه است، یعنی خیلی از مسائلی که در داستان بالا آورده شده در داستان پایین قید نشده، چون خواننده آگاهی لازم را با مطالعه داستان بالایی گرفتهاست. این دو تا متن چفت و بست زیادی با هم دارند، اما بعد از تمام شدن داستان بالای صفحه، ما آزادی عمل بیشتری پیدا کردیم. در این مجموعه، شخصیتهای داستان با همان اسامی که در شاهنامه ذکر شده مورد خطاب قرار گرفتهاند یا اینکه تغییراتی در آنها هم صورت گرفتهاست؟
نه؛ شخصیتها و اسامی و مکانها همان شخصیت و مکانهای شاهنامه هستند با این تفاوت که حوادث دچار تغییرات میشوند. منظورتان این است که روند اتفاقات تغییر پیدا میکند؟
دقیقاً؛ روند اتفاقات و نتایج آنها تغییر میکنند، وقتی مخاطب داستان را میخواند، انگار دو تا هفتخان دارد، انگار دو تا ضحاک دارد. همانطور که قبلاً عرض کردم در پیشخوان نوشتیم که پاورقی به ما نشان میدهد که داستان بالای ورقه میتواند مثل پایین ورقه هم اتفاق بیفتد. قهرمانان در این مجموعهها چگونه به مخاطب ارائه شدهاند؟
اگر بخواهیم در مورد قهرمان صحبت کنیم، در داستان هفتخان قهرمان ما رستم است و ما سعی کردیم در این داستان رستم جذابتری برای مخاطبان خلق کنیم. در داستان گردآفرید قهرمان قصه و آن چیزی که خیلی پررنگ است، شخصیت گردآفرید است که ما از تکنیک بینامتنی شهرزاد استفاده کردیم و در آنجا گردآفرید با قصهگویی سهراب را آنقدر سرگرم و معطل میکند تا رستم از راه برسد. در واقع ما بعد قصهگویی شهرزاد قصهگو را برای گردآفرید در نظر گرفتیم. در داستان زال قهرمان اصلی زال است و در آرش کمانگیر هم طبیعتاً شخصیت آرش قهرمان داستان است، اما در داستان ضحاک اگر چه عنوان داستان به اسم او اشاره دارد، اما قهرمان اصلی و نقش محوری داستان بر عهده کاوه است. اگر قرار باشد در یک جمله این مجموعه را تبیین کنید، چه میگویید؟
اگر دوستان میخواهند یک ساختار کاملاً نو را در دنیای نویسندگی تجربه کنند، به عنوان یک ساختار جدیدی که مشابه آن را تا الان نداشتیم، خواندن این آثار را به آنها توصیه میکنم. مخاطب با مطالعه این مجموعه داستانها چه پیامی را دریافت میکند؟
ما اساساً در این کار به دنبال پیام نیستیم، چون تأکید اصلی ما بر ساختار است تا محتوا. شاید تعلیم در ادبیات امروز کودک خیلی جایگاهی نداشتهباشد، تئوریسینها هم معتقدند که بزرگترین هدف ادبیات کودک لذتبخش بودن آن است، یعنی اگر یک شعر یا متن را بخواند و از آن لذت ببرد و این لذت باعث شود که کودک آن شعر یا متن را بازگو و تعریف کند، این مهمترین اتفاقی است که برای یک اثر میتواند رخ بدهد. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که هیچ متن ساختارمندی در دنیا نداریم که یک پیام بزرگ و بلندی در آن نهفته نباشد.
سایر اخبار این روزنامه
ایران دوستان پای صندوق رأی بیایند
حجت تمام شد
تحریمهای بیفایده اصلاحطلبان علیه انتخابات
رئیسجمهور: مقدمات برگزاری باشکوه انتخابات فراهم است
برخی نامزدها خواستههای غیرواقعی را کادوپیچ به مردم قالب میکنند
«پاورقیها» روایت داستانهای شاهنامه با ساختار ادبی تازه است
توافق بر سر کلیات آتشبس رمضان در غزه
مشارکت سیاسی به مثابه یک امر اخلاقی
خانهتکانی سارقان
نشست خبری دستاویز مدعیان حرفهای!
برای آرون بوشنل
۳ گام راهبردی اقتصادی مجلس یازدهم