لزوم پاسخ متناسب و معقول

    مصطفی منتظر - international@khorasannews.com   وضعیت برای تصمیم‌گیری ایران بسیار پیچیده است. شرایط داخلی رژیم  صهیونیستی و دولت نتانیاهو نشان از ضعف روزافزون دارد. صهیونیست ها امکان ورود به رفح را به علت شرایط بین‌المللی نداشته و به شدت تحت فشار افکار عمومی اند. برند مظلومیت صهیونیسم نابود شده و حالا ذات وحشی آن برای همگان واضح شده است. همین توقف در ماشین جنگی، باعث بروز اختلافات داخلی و بالا رفتن صداها علیه دولت افراطی شده است. چند شب پیش، اعضای خانواده اسرای صهیونیست، یک راهپیمایی بزرگ را علیه نتانیاهو راه انداختند و حرف‌شان این بود که او با عدم‌ مذاکره، عملا جان این اسرا را به خطر می‌اندازد؛ لذا نتانیاهو تحت فشار داخلی است. اختلافات در داخل دولت و همچنین رده‌های ارتش هم بروزات مختلفی داشته است. حال با این تحلیل، حمله‌ مستقیم از طرف ایران، کمک به نتانیاهو برای خروج از این وضعیت و متحد کردن دوباره جبهه داخلی رژیم پشت او برای مقابله با خطر بزرگ تر از حماس خواهد بود. حماسی که بعد از شش ماه، شکست که نخورده هیچ، حتی حاضر به عقب‌نشینی در مذاکرات هم نیست. اما این تحلیل ناقص است. رژیم صهیونیستی با استفاده از همین گسل تحلیلی، مهم ترین فرماندهان ایران در فضای منطقه‌ای را به شهادت رسانده و خط قرمز جدیدی طراحی کرده است. به قول یکی از دوستان، موقعیت کنونی، تله جنگ نیست، خود جنگ است و رژیم صهیونیستی باتوجه به شرایط داخلی و بین‌المللی، امکان جنگ منطقه‌ای را ندارد که اگر داشت به حزب‌ا... حمله گسترده می‌کرد. به ویژه این که با این حمله احمقانه به یک نقطه دیپلماتیک، آستانه‌ حمایت غربی‌ها به ویژه آمریکا از رژیم هم به شدت دور شده است. پس حالا باید به تحلیل رژیم حمله کرد. تحلیلی که می‌گوید، ایران برای جلوگیری از جنگ، بازگشت آمریکا به منطقه و جلوگیری از کمک به نتانیاهو برای جمع کردن اختلاف داخلی، حمله مستقیم نمی‌کند. باید به شکلی حمله کرد که آمریکا مجبور به حمله نشود و از طرف دیگر نتانیاهو را تحت فشاری بیشتر بگذارد. باید توجه کرد که عدم پاسخ، عملا کمکی به نتانیاهو است تا در این وضعیت بی‌دستاورد و پراختلاف، برای خودش دستاوردی بسازد که دیدید فرماندهان عالی سپاه قدس را زدم و ایران پاسخی نداد. حال این که اگر پاسخی جدی و محکم داده شود، جبهه داخلی رژیم علیه او خواهند گفت که تصمیم نادرست و بدون وقت‌شناسی، باعث درگیر شدن مستقیم با ایران برای اولین بار شد. پس واضح است که عدم ‌پاسخ، کمکی بزرگ به رژیم و دولت افراطی خواهد بود. البته این را هم باید در بخشی از چارچوب تحلیل آورد که اساس این حمله فراتر از وضعیت این روزهای رژیم و نتانیاهو است و تصمیمی کلان برای قطع زنجیره تامین حزب‌ا... است. با این تحلیل هم تغییری در نتیجه‌گیری ما حاصل نمی‌شود و اتفاقا آن را تقویت می‌کند که باید رژیم را به عقب هل داد تا نتواند به حزب‌ا... حمله گسترده کند. اما پاسخ باید به درستی و با دقت انتخاب شود. اولا نباید گسترده و به حدی باشد که آمریکا را به منطقه بازگرداند؛ گرچه آمریکا در وضعیت کنونی سیاسی و نظامی، با پاسخ نظامی به ایران فاصله جدی دارد. ثانیا باید ضربه یک باره باشد تا رژیم را مجبور به عقب‌نشینی از کمپین ترور کند. ثالثا باید آمادگی حداکثری برای ادامه درگیری به دشمن نشان داده شود تا بعد از حمله، احتمال زدوخورد به حداقل برسد. رابعا باید در مراکز کاملا نظامی دشمن باشد تا رژیم نتواند مظلوم‌نمایی بین‌المللی را به کار ببندد؛ به ویژه آن که وضعیت برای پاسخ مشروع در فضای جهانی کاملا آماده است. خامسا باید با یک کمپین رسانه‌ای بسیار گسترده همراه باشد؛ یعنی حتی در بهترین حالت (که ممکن است از لحاظ نظامی ممکن نباشد اما ایده‌آل‌ترین فرضیه است)، پهپادهای غیرتهاجمی فقط برای فیلم برداری از لحظه اصابت‌ها وجود داشته باشد. سادسا حتما دارای میزان جدی از کشته در طرف دشمن باشد و در پایان باید مراقب آن چه در سوریه ساخته شده بود؛ شاید علت اصلی برخی عدم پاسخ‌ها، وضعیت سوریه بوده که حالا برای حفظ آن باید پاسخی درخور داد.در این لحظه مهم و حیاتی باید دقت داشت که سه نفر از مهم ترین نیروهای بین‌المللی ایران به شهادت رسیده‌اند. کسانی که هر کدام یک دنیا از تجربه و اطلاعات بودند. وضعیت داخلی ایران هم به شدت خواستار پاسخ درخور است و باید به آن توجه کافی را معطوف ساخت. همچنین عدم پاسخ، ایران را به شدت در منطقه تضعیف خواهد کرد. دستاورد دو دهه تلاش سپاه قدس در ایجاد یک تصویر از ایرانِ قوی در خطر است. از همه این ها مهم تر، از لحاظ استراتژیک، خط قرمزهای گذشته پاک شده و با عدم پاسخ، خط قرمزهای پررنگ علیه ما نمایان می‌شود. همه این  ها لزوم پاسخی درخور وپشیمان کننده را به ما نشان می‌دهد.