منطق تصمیم‌گیری در اتحادیه عرب

دکترابراهیم متقی- واقعیت سیاست بین‌الملل مبتنی بر نشانه‌هایی از رقابت، همکاری و تعارض بازیگران است. ایران و سوریه در زمره کشورهایی محسوب می‌شوند که دارای کنش مبتنی بر «ائتلاف منطقه‌ای» برای مقابله با تهدیداتی همانند تروریسم و توسعه‌گرایی صهیونیسم می‌باشند. چنین کشورهایی به گونه اجتناب‌ناپذیر دارای اهداف نسبتاً همگونی با سایر بازیگران بوده و طبیعی است که رفتار آنان می‌بایست بر اساس ضرورت‌های سیاست بین‌الملل و امنیت منطقه‌ای تنظیم و ترسیم شود.   1. اجماع‌سازی در نهادهای منطقه‌ای ادراک عمومی جامعه ایرانی از کنش سایر بازیگران در سیاست بین‌الملل آن است که «انگاره همه یا هیچ» را در دستور کار قرار می‌دهند. چنین رویکرد و انگاره‌ای به گونه اجتناب‌ناپذیر بخشی از واقعیت‌های سیاست بین‌الملل و کنش بازیگران در نظم منطقه‌ای می‌باشد. کنش بازیگران در حوزه‌های ژئوپلیتیکی که نشانه‌هایی از تهدید را منعکس می‌سازد، عموماً بر اساس «انگاره منافع جمعی» خواهد بود. چنین رویکردی در ادبیات روابط بین‌الملل و تصمیم‌گیری سازمان‌های منطقه‌ای به مفهوم «اجماع‌سازی» محسوب می‌شود.  منطق تصمیم‌گیری کشورهای اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج‌فارس مبتنی بر نشانه‌هایی از اجماع‌سازی بوده است. اجماع‌سازی به مفهوم آن است که اگر کشوری دارای انگاره‌های متفاوتی با سایر بازیگران فعال در یک اتحادیه و یا مجمع بین‌المللی است، می‌بایست ذهنیت خود را در ارتباط با سایر اعضا تنظیم نموده و خود را با قالب‌های مربوط به اجماع‌سازی تطبیق دهد. اجماع‌سازی در اتحادیه‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای به معنای نادیده گرفتن رویکرد سایر بازیگران محسوب نمی‌شود.    2. اجماع‌سازی در اتحادیه عرب کشورهای اتحادیه عرب عموماً از سیاست اجماع‌سازی برای تصمیم‌گیری و «اعلام مواضع» برخوردارند. توضیح آن‎که اعلام مواضع به مفهوم پذیرش و یا تعارض همه‌جانبه کشورها در حوزه سیاست بین‌الملل محسوب نمی‌شود. عموماً در فرایند برگزاری اجلاسیه اتحادیه عرب و یا شورای همکاری خلیج‌فارس، موضوع حاکمیت و امنیت مربوط به جزایر سه‌گانه ایرانی بازخوانی می‌شود. کشورهای جهان عرب عموماً دارای مواضع یکسانی در ارتباط با نام «خلیج‌فارس» و یا سازوکارهای حاکمیت و امنیت در «جزایر سه‌گانه» می‌باشند.  در چنین شرایطی طبیعی به نظر می‌رسد که بازیگران و کشورها تمایلی به اتخاذ سیاست‌های یک‎جانبه نداشته و از مواضع عمومی سایر کشورها حمایت به عمل می‌آورند. هرگونه اجماع‌سازی به مفهوم آن است که واحدهای سیاسی تلاش می‌کنند تا از انگاره‌های عمومی سایر بازیگران عضو ائتلاف در مورد موضوعات امنیتی و راهبردی حمایت به عمل آورند. هرگاه فرایند بیانیه‌نویسی در دستور کار قرار می‌گیرد، طبیعی است که اجماع‌سازی بخشی از واقعیت تصمیم‌گیری بازیگران خواهد بود.    3. چالش‌ اجماع‌سازی سازمان‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای  در برابر ایران  هرگونه اجماع‌سازی برای نیل به اهداف مشخصی انجام می‌شود. اجماع‌سازی صرفاً به معنای «سیاست اعلامی» خواهد بود. سیاست اعلامی با روحیه و فرهنگ عمومی کشورهای عضو یک اتحادیه پیوند می‌یابد، بنابراین آن‎چه به تازگی در فضای اجماع‌سازی اتحادیه عرب قرار گرفت، به مفهوم تهدید مستقیم، آنی و شدید علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب نمی‌شود. اجماع‌سازی به مفهوم «درک نسبتاً مشترک» کشورهای عضو یک اتحادیه از موضوع سیاسی، حاکمیتی و راهبردی می‌باشد.  در سال‌های 1972 به بعد همواره اتحادیه عرب سیاست حمایت از امارات برای اعمال حاکمیت در جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس را در دستور کار قرار داده است. چنین رویکردی به مفهوم آن است که جهان عرب تمایلی به رویارویی مستقیم با ایران نداشته اما از سیاست «بازخوانی اختلاف‌ها» حمایت و پیروی می‌کند. اتحادیه عرب درباره بسیاری از موضوعات امنیتی و راهبردی کشورهای منطقه‌ای دارای مواضع اعلامی بوده و این امر نشان می‌دهد که سیاست عمومی آنان بر نشانه‌هایی از طرح دیپلماتیک اختلافات قرار داشته است. اگر سوریه بیانیه نهایی اتحادیه عرب را مورد پذیرش قرار داده، به مفهوم آن است که با درک عمومی بسیاری از کشورهای منطقه‌ای؛ همراهی و هماهنگی می‌کند. چنین رویکردی هیچ‎گونه تهدیدی برای ایران محسوب نمی‌شود، از سوی دیگر به معنای نادیده گرفتن اهداف و منافع جمهوری اسلامی در حوزه امنیت منطقه‌ای تلقی نخواهد شد. هر کشوری در سیاست بین‌الملل از اراده لازم برای تنظیم اهداف و منافع ملی خود برخوردار است. رویکرد سوریه در مورد جزایر سه‌گانه، بخشی از قالب‌های ادراکی اتحادیه عرب بوده که از طریق سازوکارهای دیپلماتیک، بیان قالب‌های مفهومی و انگاره‌های کنش همکاری‌جویانه بازیگران معنا پیدا خواهد کرد. لذا طرح موضوعات انتقادی نسبت به مواضع سوریه در ارتباط با اجماع‌سازی اتحادیه عرب در مورد جزایر سه‌گانه به مفهوم نادیده گرفتن اراده سیاسی و جایگاه آن کشور در جهان عرب می‌باشد. جمهوری اسلامی همواره از سیاست ارتقای قدرت کشورهای عربی و آزادی عمل آنان در فضای سیاست منطقه‌ای و روابط بین‌الملل حمایت به عمل می‌آورد. نادیده گرفتن جایگاه و موقعیت سوریه در ارتباط با برخی از موضوعاتی که در طی 50 سال گذشته به گونه وقفه‌ناپذیر تکرار و بازخوانی شده، کاری نادرست نسبت به سیاست‌های امنیت ملی متحدین ایران در محیط منطقه‌ای محسوب می‌شود.  کشورهای منطقه‌ای همانند سوریه، عراق، لبنان و یمن که در زمره متحدین ایران برای مقابله با سیاست‌های تهاجمی اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه و آسیای جنوب غربی محسوب می‌شود، می‌بایست از اقتدار و آزادی عمل لازم برخوردار باشند. حضور این کشورها در مجامع بین‌المللی و نهادهای منطقه‌ای نه تنها ضریب امنیت ملی آنان را افزایش می‌دهد، بلکه زمینه شکل‌گیری «چندجانبه‌گرایی غیر متمرکز» در شرایط گسترش بحران‌های منطقه‌ای را فراهم خواهد ساخت.  اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی در شرایطی حاصل می‌شود که متحدین آن کشور به موازات منافع ملی به ضرورت‌های همکاری جمعی و امنیت‌سازی در محیط منطقه‌ای توجه داشته باشند. ایران همواره از اقتدار دولت‌های منطقه‌ای حمایت به عمل آورده و آن را به‌عنوان زیربنای امنیت جمعی در محیط منطقه‌ای تلقی خواهد کرد. امنیت‌سازی نیازمند همکاری‌های چندجانبه و چندجانبه‌گرایی نامتقارن در فضای تهدیدات گسترش‌یابنده محسوب می‌شود.