بیانیه لاریجانی ایرانیزه کردن «قطب شمال » و درد د لهای مرد زنبوری

بیانیه  لاریجانی پس از دومین رد صلاحیت شورای نگهبان علی رغم نظرات مثبت نهادهای مسئول و حکم قوه قضاییه در رد برخی دعاوی گذشته آن شورا، با سازوکاری غیرشفاف مانع در مسیر چنین همراهی به وجود آورد    اما پس از اعلام فهرست اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده؛ نبود لاریجانی بیش از سایرین به چشم آمد. اگرچه تایید صلاحیت پزشکیان گزینه تمام اصلاح طلبی اردوگاه چپ، باعث شد که رد صلاحیت او آن طور که در 1400 مورد توجه قرار گرفت در این انتخابات مورد توجه قرار نگیرد. سخنی که هم‎میهن نیز تلویحا به آن اشاره کرده و ضمن انتقاد از ردصلاحیت ها، نوشته است :« این ردصلاحیت‌ها اگر مخل امکان انتخاب میان گزینه‌هایی با اختلاف معنادار نباشد،‌ قابل عبور کردن است.» در هر حال اما رد صلاحیت دوباره لاریجانی  در حالی که گمانه هایی   پیرامون تایید صلاحیت او شکل گرفته بود، با واکنش های مختلفی همراه شد.  علی مطهری فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در توئیتی نوشت: « بنا بود شورای نگهبان ظلمی را که در حق آقای لاریجانی در انتخابات گذشته کرده بود به توصیه رهبر انقلاب جبران کند. به راستی با رد صلاحیت مجدد ایشان خوب جبران کرد! شنیدم گفته‌اند چون ممکن است راه روحانی را ادامه دهد رد شده است. آیا تشخیص این مطلب به عهده مردم است یا شورای نگهبان؟» علی صوفی، داوطلب اصلاح طلب ردصلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری نیز در گفت وگوی اخیر خود  ردصلاحیت لاریجانی را عجیب توصیف کرد:« صلاحیت ما طبیعی است اما ردصلاحیت لاریجانی مقداری عجیب است چراکه او بدون تضمین ثبت‌نام نکرده، یعنی حتماً تضمینی بوده و صحبتی شده، که لاریجانی ثبت‌نام کرده است.» سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا نیز در یادداشتی نسبت به رد صلاحیت نوشت:« بسیاری از کارشناسان معتقدند که هرچند آقای لاریجانی هیچ یک از دو طیف سیاسی را در این  انتخابات نمی‌توانست نمایندگی کند، اما بدون تردید عدم احراز صلاحیتش برای دو دوره، پایگاه رأی وی را متوجه اصولگرایان نمی‌سازد.تکرار برخی رویکردها ارائه دلایل منطقی قوی‌تری را می‌طلبد، مگر آن که به این منطق متوسل شویم که حرف مرد یکی است! البته  نه از نوع حرفِ مردان مرد قدیم این نهاد.» فرهیختگان نیز به شباهت ها و تفاوت های این دور و دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و دربخشی از آن نوشت: «این دو انتخابات شباهتی مهم  دارند، فهرست رد و تایید صلاحیت‌شده‌ها مانند قبل شبهاتی را ایجاد کرده که خوب است شورای نگهبان جدی و صریح و نه با آن ادبیات کلیشه‌ای مرسوم درباره آن ها توضیح بدهد. شاید این توضیح روی انتخابات اثری نداشته باشد، اما روی تصویر ته‌نشین‌شده از شورا موثر خواهد بود و در آینده به نفع خود شورا شود. مصداق آن‎چه باید در ۱۴۰۰ جبران می‌شد چه بود و آن امر چه نسبتی با فهرست جدید دارد؟ گزینه‌ای که سه‌سال قبل تایید شده و در این مدت کار خاصی نکرده، چرا حالا در لیست نیست؟ گزینه‌ای که سال‌های قبل تایید می‌شد و در این چندسال عملکرد اعتراض‌آمیزی داشته، چطور دوباره تایید شده‌ است؟ نگارنده تعلق خاطری به مصادیق این پرسش‌ها ندارد و بعید است هیچ‌گاه نام آن ها را روی برگه رای بنویسد، اما بالاخره نمی‌توان از پرسش‌هایی که در جامعه ممکن است طرح شود، راحت گذشت.»    واکنش کاربران به بیانیه لاریجانی واکنش ها در نهایت به همین جا ختم نشد و علی لاریجانی دست به قلم برد و در بیانیه ای نسبت به رد صلاحیتش نوشت :« امیدوار بودم با یاری شما بتوانیم موانع را مرتفع و مسیر توسعه ملی ایران را فراهم نماییم.شورای محترم نگهبان علی‌رغم نظرات مثبت نهادهای مسئول و حکم قوه قضاییه در رد برخی دعاوی گذشته آن شورا، با ساز و کاری غیر شفاف، مانع در مسیر چنین همراهی به وجود آورد.مسیر خدمتگزاری به مردم و حل مشکلات ملت، متوقف نخواهد شد.» بیانیه ای که مورد توجه تعدادی از کاربران فضای مجازی قرار گرفت. کاربری واکنش لاریجانی را حرفه ای و رو به جلو توصیف کرد و نوشت :« رفتار لاریجانی رو دربارۀ عدم تایید صلاحیتش، مقایسه کنید با رفتار میرحسین و احمدی‌نژاد....سیاست‌ورزی، میدان عقده‌گشایی و لج‌بازی و رفتارهای خلاف قانون و شارلاتان‌بازی نیست....الحمدا... مملکت از شرّ این‌ها تا حدود زیادی نجات پیدا کرده!» کاربری هم با تاکید بر بخش پایانی بیانیه لاریجانی که گفته است خدمتگزاری به مردم متوقف نخواهد شد، نوشت که لاریجانی عرصه سیاست ورزی را رها نخواهد کرد. در این میان اما این که علی لاریجانی دوباره به صحنه سیاسی بازخواهد گشت یا نه؟ سوالی است که پاسخ قطعی نمی توان به آن داد و حتی حامیان او نیز چشم انداز دقیق و قطعی از آینده سیاسی او ندارند. در همین راستا محمد جواد کولیوند مسئول ستاد انتخاباتی استان های علی لاریجانی معتقد است که لاریجانی دیگر به عرصه انتخابات بازنخواهد گشت :« آقای لاریجانی به استناد این که دور گذشته رهبری فرمودند در حق ایشان جفا شده و باید به نوعی جبران شود که نشد، تصور می کردند که دیگر در این دوره مشکل خاصی وجود نخواهد داشت و ثبت نام کردند.... استنباط من این است که با توجه به دو مرحله رد صلاحیت  آقای لاریجانی دیگر برای ریاست جمهوری تصمیمی نداشته باشد و در دوره بعد بعید است ثبت نام کند.»        -----------------------------------         چالش ایرانیزه کردن قصه‌ای کلاسیک در «قطب شمال» امین محمودی‌یکتا از تولید اولین سریال خود با اقتباس از رمان «کنت مونت کریستو» و انتخاب فرزاد فرزین به عنوان بازیگر نقش اصلی این مجموعه می‌گوید   سریال «قطب شمال» به کارگردانی امین محمودی‌یکتا پخش خود را از جمعه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ در فیلیمو آغاز کرد. این سریال به تهیه‌کنندگی اکبر تحویلیان از تهیه‌کنندگان با سابقه تلویزیون و سینما تولید شده است که سریال‌هایی همچون «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» و سری سریال‌های «از سرنوشت» را تهیه کرده است. محمودی همراه با حامد فاضلی نویسندگی این سریال را بر عهده داشته‌اند. همان‌طور که در معرفی «قطب شمال» آمده است این سریال اقتباسی از رمان معروف «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما نویسنده فرانسوی، یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین داستان‌های کلاسیک جهان است. محمودی در اولین تجربه کارگردانی خود سراغ ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی رفته است. با محمودی‌یکتا درباره اولین سریالش گفت‌وگویی داشته‌ایم که متن کامل آن ‌را در ادامه می‌خوانید.   فیلم‎نامه «قطب شمال» از یک رمان معروف اقتباس شده و کارهای اقتباسی هم همیشه برای مخاطبان جذاب بوده‌اند. این رمان چه ویژگی‌هایی داشت که تصمیم گرفتید شما هم آن را به یک اثر نمایشی تبدیل کنید؟ این رمان جزو رمان‌های مورد علاقه من و حامد افضلی بود و گاهی به ساخت آن فکر می‌کردیم. ما در ابتدا در حال کار کردن روی قصه دیگری بودیم که به‌ صورت اتفاقی رمان «کنت مونت کریستو» به یادمان آمد. انگار همه چیز فراهم شده بود تا به سمت ساختن آن برویم و این رمان را به تصویر بکشیم. البته تا 70 درصد هم به ذات رمان پای‌بند بودیم و بزرگ‌ترین چالش ما این بود که باید قصه را ایرانیزه و مدرن می‌کردیم، زیرا فضای قصه آقای دوما کلاسیک بود. خدا را شکر تا به این‏جای کار از طریق بازخوردهای مخاطبان متوجه شده‌ایم که تا حدودی موفق هم بوده‌ایم.   فرایند ساخت از ابتدای نگارش فیلم‎نامه تا آغاز تصویربرداری سریال چقدر زمان برد؟ تصور می‌کنم از زمانی که تصمیم گرفتیم رمان «کنت مونت کریستو» را به نگارش درآوریم تا پایان تصویربرداری حدود یک سال زمان برد؛ در واقع از آن‌جایی که چهارچوب، شروع و پایان و نقاط عطف رمان مشخص است، قاعدتا زمان کمتری را از نویسنده می‌گیرد به همین دلیل نگارش فیلم‎نامه به‌ لحاظ طراحی، ما را خیلی جلو انداخت و تلاش کردیم تا مدت زمان چندماهه نگارش فیلم‎نامه را بیشتر صرف ایرانیزه و مدرن کردن آن کنیم. البته ما تغییراتی اساسی نیز در نقاط عطف و شخصیت‌ها ایجاد کردیم، اما به اساس و ذات داستان پای‌بند بودیم.   درباره انتخاب بهادر زمانی و فرزاد فرزین توضیح دهید؛ به هر جهت برای نقش‌های «همایون» و «آرشام» باید بازیگرانی را انتخاب می‌کردید که شباهت‌های ظاهری به یکدیگر داشته باشند. چطور به این انتخاب رسیدید؟ آیا از ابتدا قرار بود این دو بازیگر در سریال حضور داشته باشند یا با هنرمندان دیگری نیز مذاکره شده بود؟ طبق صحبت‌هایی که داشتیم از ابتدا قرار بود فرزاد فرزین نقش «آرشام» را بازی کند. با شناختی که از قبل نسبت به یکدیگر داشتیم و البته توانایی فرزاد فرزین برای ایفای این نقش، من تصمیمم را از اول گرفته بودم. چالش اصلی ما پیدا کردن بازیگر برای ایفای نقش «همایون» بود. گروه کارگردانی حدود پنج ماه درگیر پیدا کردن بازیگر برای این نقش بودند. بزرگ‎ترین مسئله ما شباهت چشم و قد شخصیت «همایون» بعد از عمل جراحی بود. من نزدیک 12 سال پیش، بهادر زمانی را در یک پروژه که دستیار بودم، دیده بودم و با یکدیگر همکاری داشتیم، خیلی اتفاقی او به یادم افتاد؛ با بهادر که صحبت کردم متوجه شدم مشغول فیلم‌سازی است، در حوزه فیلم کوتاه فعالیت می‌کند و بعد از نقشی که در سریال «رستاخیز» در نقش حضرت عباس داشت، به سمت کارگردانی گرایش پیدا کرده بود. وقتی با او صحبت کردم، استقبال کرد، پرانگیزه وارد شد، بسیار همراه بود و نقش اولِ یک و نیم قسمتی را برعهده گرفت و از پس آن برآمد.    از توانایی فرزاد فرزین برای ایفای نقش «آرشام» گفتید، این‎که او انتخاب اول شما بوده. آیا بازیگر دیگری توانایی ایفای این نقش را نداشت و فرزین تمام انتظارات شما را در این نقش به درستی برآورده کرده است؟ اجازه دهید این‌طور به سوال شما پاسخ دهم. هیچ فیلم و سریالی وجود ندارد که اگر کس دیگری آن را می‌ساخت یا شخص دیگری آن را بازی می‌کرد، بهتر، بدتر یا شکل دیگری نشود. قطعا همه چیز نسبی است. حتی با مرور هر نقش ماندگاری در سینما ممکن است فکر کنید اگر بازیگر دیگری جای یک نقش بازی می‌کرد، بهتر می‌بود. بنابراین این یک ایده جاری است. در رویکردی که برای خود داشتم، قصد کردم تا چالشی را از سر بگذرانم. فرزاد تجربه بازی داشت و من توانایی‌هایی در او می‌دیدم که فکر می‌کردم تاکنون در مسیر بازیگری‌اش به کار گرفته نشده‌اند. خودم را وارد این چالش کردم تا فرزاد را با کارنامه کاری‌اش در بازیگری متمایز کنم و مشخص شود که او توانایی‌های ویژه‌تری هم داشته است. با توجه به بازخوردی که تا به الان گرفته‌ام، فکر می‌کنم تا حد زیادی این مورد موفقیت‌آمیز بوده است چراکه وقتی فرزاد فرزین با خودش و نه با بازیگر دیگری مقایسه می‌شود، گویی این موفقیت را در چالشی که من انتخاب کرده‌ام به ارمغان آورده است و من این اتفاق را حتی برای خودم یک امتیاز مثبت می‌دانم، به هر حال تا به الان از بازخوردها متوجه شدم که خیلی‌ از دنبال‌کنندگان سریال غافگیر شده‌اند، حتی بسیاری معتقد بودند که ممکن است فرزین از پس کار برنیاید، اما خوشبختانه قشر عظیمی ازمخاطبان سریال آن را پذیرفته‌اند. در مجموع این چالش برای من جذاب بود و هنوز هم هست.   بازخوردها نسبت به کل سریال چطور بود؟ برای پاسخ به این سوال درباره شش قسمت اول آن صحبت می‌کنم، تا سه قسمت اول معمولا مردم به سریال وقت و فضا می‌دهند که اتفاقات رخ بدهد. زمانی که ما به نیمه دوم پخش رسیدیم متوجه شدیم که مخاطب از وقت و بهایی که در نیمه اول سریال به ما داده پشیمان نیست و برایم جالب است که مخاطب با هیجان هر قسمت را دنبال می‌کند و حجم مخاطب در سراشیبی به سمت بالا می‌آید. نقطه عطف نظرات هم این بود که گفته می‌شود سال‌ها بود که سریالی با چنین ریتمی ندیده بودیم که تا این اندازه با سرعت برای ما قصه تعریف کند، اما این را هم می‌دانم که در هر حال هیچ کاری بی‌نقص نیست. من خودم به ضعف‌های کار بیشتر از هر کسی واقف بودم، اما وقتی به‌عنوان اثر اول به انتهای کار نگاه می‌کنم، با این حجم از مخاطبی که از ابتدا هدف خود ما بود و قرار بود یک کار عامه‌پسند بسازیم، در آن موفق بودیم و به هدف‌مان هم رسیدیم و بابت آن حال‌مان هم خوب است.    درباره اولین تجربه کارگردانی‌تان بگویید. همیشه اولین‌ها جذاب‌ترین‌ و سخت‌ترین هستند. ما مسیری را که طی کردیم تا سریال با این پروداکشن آغاز شد و آن را سلامت به مقصد رساندیم، سختی زیادی کشیدیم اما جذاب بود. همین که در این شرایط اقتصادی که در حیطه کاری ما و اجتماع وجود دارد توانستیم کار را سلامت و موفق به پایان برسانیم، لذت آن را برای من نسبت به سختی‌هایش چند برابر و ماندگارتر می‌کند.   بنا به اقتضای داستان و تعدد بازیگران، طبیعتا گره‌‌های آن بسیار است. این موضوع به نوبه خود چالش‌هایی را هم به همراه خواهد داشت. برای تجربه اول رفتن به سراغ کاری با چنین ویژگی‌ها ریسک نبود؟ اساسا هر آن‎چه لازمه قصه بوده را جلو برده‌ایم. اگر لازم بود کم پرسوناژتر هم بسازیم این کار را می‌کردیم. ما به این موارد فکر نکردیم. به هر حال تعدد شخصیت‌ها کار را برای کارگردان سخت‌تر می‌کند اما ابایی از آن نداشتم. در هر صورت تجربه زیادی در دستیاری دارم و رهبری کردن این ماجرا خیلی برایم دغدغه نبود. چالش ما همان اساس و رمان بودن کار بود که ما به سمتش رفتیم و آن‎چنان هم اذیت‌مان نکرد.   از ابتدا دنبال این بودید که کارتان در نمایش خانگی پر مخاطب و ماندگار باشد؟ اصلا هدف ‌ما پر مخاطب شدن بود. سریال‌سازی هدف شخصی من است، ذات این کار سرگرم‌کنندگی دارد و مخاطب آن هم مردم کوچه و خیابانی هستند که می‌خواهند از یک ساعت وقتی که در یک پلتفرم هزینه کرده‌اند، لذت ببرند. تمام هدف ما همین بود و شکر خدا به آن رسیدیم. اگر نکته‌ای هم در سریال وجود دارد که ممکن است برای کسی راهگشا و التیام بخش باشد، چه بهتر.   فرایند دریافت مجوز طرح، فیلم‎نامه، تولید و انتشار سریال «قطب شمال» در ساترا چطور پیش رفت؟ در روند فرایند دریافت مجوزها به مشکل خاصی برنخوردیم. اصولا من و حامد افضلی جزو معدود نویسنده‌هایی هستیم که برای 4 تا 5 سریال از ساترا مجوز گرفته‌ایم و مشکلی نداشته‌ایم. اما تنها انتقادی که به مجموعه ساترا وارد می‌دانم این است که بعضی مواقع، زمان بررسی و پاسخ دادن در برخی موارد کمی طولانی می‌شود. به این موضوع اشاره کردید که اکثر چالش‌های به وجود آمده در ساترا از طریق صحبت با مدیران رفع شده است. کمی روشن‌تر صحبت کنیم. منظورتان چه نوع چالش‌هایی است و مدیران چه نکاتی را به‌ عنوان اصلاحات متذکر شده‌اند؟ اساسا چیزی که در جلسه به ما می‌گویند یا نامه‌های مبنی بر اصلاحات که برای ما ارسال می‌کنند، محرمانه است. بنابراین ترجیح می‌دهم آدم رازداری باشم و راجع به آن‎ها چیزی نگویم.   به‌طور کل آیا از نکاتی که مدیران ساترا مطرح کرده‌اند استقبال کردید و چقدر به کارتان کمک کرده است؟ همیشه همه مسائل نسبی است. قطعا تا حدودی کمک کننده بوده و تا حدی باعث اختلاف شده است. اما باز هم تاکید می‌کنم همیشه همه چیز نسبی است یعنی برخی مواقع ما رعایت کرده‌ایم و گاهی تلاش کردیم تا دوستان را قانع کنیم که مسیرمان درست است و معمولا به نتیجه‌ای رسیده‌ایم که هر دو طرف تا حدودی راضی باشند. در کل، معمولا سازندگان بیشتر کوتاه می‌آیند.   فضای کنونی شبکه نمایش خانگی را چطور می‌بینید؟ آیا در این فضا بستر مناسبی برای کار کردن فراهم است و اساسا نمایش خانگی باید به چه سمت و سویی پیش برود و ساترا چه عملکردی داشته باشد؟ من فضای فعلی نمایش خانگی را جذاب می‌دانم. تقریبا اغلب ژانرها در اکثر پلتفرم‌ها کار می‌شوند و شاهد کارهای متنوعی هستیم، اما این که ساترا چه کمکی می‌تواند بکند، پاسخی کلیشه‌ای دارد؛ چراکه وقتی دست هنرمند در پرداخت و اجرای موضوعات بازتر و آزادی عمل داشته باشد و از بیان کردن یک‎سری موضوعات که شاید تابو هستند جلوگیری نشود، شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. موضوعاتی که بعد از پرداخت و اجرا می‌بینیم که آن‎قدرها هم تابو نبودند و حتی پرداختن به آن‌ها می‌تواند به رفع معضل اجتماعی مدنظر کمک هم کند. بنابراین اگر هنرمند با آزادی عمل جلو برود و حرکت کند نتایج بهتری حاصل خواهد شد. البته ناگفته نماند تا به این جای کار در مورد «قطب شمال» این اتفاق افتاده است و با کمک ساترا تا حد زیادی به نتایجی که انتظار داشتیم رسیده‌ایم.  
 
------------------------------
 


 
 
درد دل‌های مرد زنبوری
گفت‌و‌گو با زنبورداری که برای بیان چالش‌های این حرفه صورت ‌و‌گردنش را با صدها زنبور پوشاند و  ویدئوی متفاوتش بیش از 10 میلیون بازدید  در شبکه‌های‌اجتماعی داشته است
مجید حسین زاده  |  روزنامه‌نگار
 
 تماشای ویدئوی مردی که تمام صورت و گردنش توسط زنبورها تسخیر شده، شبیه یک سکانس از فیلم‌های ترسناک است. صدای وزوز زنبورها هم مدام دلهره بیننده این ویدئو را بیشتر می‌کند. شاید دلیلش این باشد که بسیاری از ما در کودکی توسط زنبورها گزیده شده و درد آن را با گوشت و پوست‌مان چشیده ایم. بنابراین هر لحظه نگران این مرد هستیم که صدها زنبوری که روی صورت و گردنش نشسته‌اند، او را نیش‌باران کنند. «مهدی حق‌جو» جوان عاشق زنبورداری است که در شهر ماکلوان از نقاط گردشگری و دیدنی استان گیلان زندگی می‌کند. به تازگی، ویدئویی از او در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شده که در توضیح آن نوشته: «شاید این جوری بیشتردیده بشیم و حرف دل ما به جایی برسه» و در آن می‌گوید: «امروز با یک ویدئویی متفاوت آمدم تا از من و هر فردی که حرفه زنبورداری فعالیت می‌کند، حمایت بیشتری بشود... این روزها زنبورداری خیلی سخت شده است چراکه عسل‌های تقلبی زیادی در بازار است و عسل طبیعی هم اگر زنبورداری تولید کند، بدبینی زیادی نسبت به آن هست چون مردم متاسفانه نمی‌توانند عسل خوب را از بد تشخیص دهند». در پرونده امروز زندگی‌سلام به سراغ او رفتیم تا به ما درباره ماجرای این ویدئو، این که چرا زنبورها نیشش نزدند، باورهای رایج درباره راهکارهای تشخیص عسل خوب و بد، قیمت عسل باکیفیت و ... بگوید. با ما همراه باشید.
از کودکی با زنبورها بزرگ شدم
این جوان عاشق زنبورداری در ابتدای صحبت‌هایش و در معرفی خودش می‌گوید: «من مهدی حق‌جو هستم. کارشناسی رشته حسابداری. پدربزرگ من هم زنبوردار بود و هم کشاورز. پدرم هم زنبوردار بود. بنابراین من از کودکی با زنبور بزرگ شدم. باتوجه که ما در شمال کشور زندگی می‌کنیم و به جنگل نزدیک هستیم، شرایط ایده‌آلی برای برداشت عسل داریم. بنابراین من به این حرفه علاقه‌مند شدم و سال‌هاست در آن مشغول هستم».               مردم خیلی سخت به زنبوردارها اعتماد می‌کنند حالا برویم سراغ آن ویدئوی پربازدید که صدها زنبور روی صورت و گردن‌تان نشستند. هدف شما از ضبط آن ویدئو متفاوت چه بود؟ «حق‌جو» در پاسخ به این سوال می‌گوید: «این ویدئو خیلی دیده شد و خیلی هم لایک گرفت. هدف من، یک درد و دلی بود از طرف یک زنبوردار با جامعه‌ای که بعضی افراد در آن همیشه به افراد شاغل در این حرفه بدبین هستند و خیلی سخت اعتماد می‌کنند. کلی زنبوردار داریم که عسل طبیعی و با کیفیت در کشور تولید می‌کنند اما چون مصرف‌کننده آموزشی درباره تشخیص عسل خوب ندیده، نمی‌تواند متوجه شود که کدام عسل خوب است و کدام عسل تغذیه‌ای بوده، شکر داده شده به زنبور یا اصلا کار زنبور نیست و شرکتی تولید شده است.»   ملکه را در یک قفس گذاشتم از این زنبوردار می‌پرسم که آیا هیچ زنبوری در زمان ضبط آن ویدئو نیش‌تان نزد که می‌گوید: «طبق تجربه‌ای که من دارم اگر شما از زنبور بترسید یا رفتار پر خطری در برابرش انجام دهید، مثلا دست‌هایتان را در مقابلش زیاد تکان دهید یا زنبور متوجه شود که قصد آسیب به او را دارید، امکان دارد بارها به شما نیش بزند و این خیلی خطرناک است. منتها اگر آرامش داشته و ترسی نداشته باشید، شما را نیش نخواهد زد. این را هم باید بگویم که قدرت بویایی زنبور مثل سگ قوی است و اضطراب و ترس و ترشح هرمون آدرنالین در بدن انسان را متوجه می شود. در آن ویدئو، من ملکه را در یک قفس گذاشتم. وقتی شما، ملکه را روی دست‌تان بگذارید، همه زنبورها می‌آیند به دست‌تان می‌چسبند، اگر روی گردن‌تان بگذارید، می‌آیند به گردن‌تان می‌چسبند. البته هیچ آسیبی نمی‌زند مگر این که شما ناخودآگاه فشارشان دهید یا تحریک‌شان کنید که نیش بزنند. این کار را هر زنبوردار حرفه‌ای بلد است که انجام بدهد و من اولین کسی نیستم که این کار را انجام دادم و به خصوص زنبوردارهای خارجی زیادی دیدم که چنین کارهای را انجام می‌دهند یا حتی کل بدن‌شان را با زنبور پوشانده‌اند. البته من فکر نمی‌کردم این ویدئو این‌قدر برای بعضی‌ها جذاب و نگران‌کننده باشد.»   بعد از 8 سال کارمندی، استعفا دادم از او می‌پرسم که چرا و چطور این شغل را انتخاب کردید که می‌گوید: «من 8 سال کارمند شهرداری بودم اما لذتی از کارمندی و شرایط آن به خصوص از لحاظ حقوق و وقتی که می‌گذاشتم، نمی‌بردم. البته من همان زمان در کنار آن شغل، زنبورداری هم می‌کردم ولی چون نمی‌رسیدم، به تعداد خیلی کم. اما از سال 1400، دیگر از شهرداری بیرون آمدم و به‌صورت تخصصی و علمی زنبورداری را شروع کردم. منظورم از علمی این است که مثلا الان شما باید بیماری‌های زنبورها را بشناسید و بتوانید آن‌ها را درمان کنید تا یک زنبوردار موفق شوید.»   عسل طبیعی  روی دست زنبوردار می‌ماند او در بخشی از آن ویدئو پربازدید از اعتماد نداشتن بعضی از مردم به زنبوردارها گلایه می‌کند. از «حق‌جو» می‌پرسم که به نظر خودش، دلیل این بی‌اعتمادی چیست که می‌گوید: «در این باره، تا حد زیادی حق با مردم است. درصد زیادی از زنبوردارهایی که 400 یا 500 کندو و کلونی دارند به‌خاطر بازار خراب عسل طبیعی و اعتمادی که مردم ندارند، نمی‌توانند عسل طبیعی تولید کنند چون عسل طبیعی روی دست‌شان می‌ماند و صرفه اقتصادی برایشان ندارد. هیچ ارگانی هم نیست که از آن‌ها حمایت کند و مثلا یک نشان استاندارد روی عسل آن‌ها بزند و بگوید که این عسل 100درصد طبیعی است و مردم با خیال راحت آن را مصرف کنند تا آن زنبوردار هم بتواند به قیمت منطقی بفروشد. بنابراین ناگزیر هستند بعضی زنبوردارها بیایند عسل تغذیه تولید کنند یعنی بیایند زمانی که زنبور می‌خواهد عسل ذخیره کند، به او از شکر 40 هزار تومانی که آن هم خودش معضلی است، بدهند».   کیفیت عسل باید با 21 آیتم بررسی شود یک سوال رایج مردم از شما، احتمالا این است که عسل خوب را چطور تشخیص بدهیم؟ این زنبوردار می‌گوید: «اول این را بگویم که ما سه نوع عسل داریم. عسل طبیعی که منشأ شهد آن از طبیعت است. عسل تغذیه‌ای که بخشی از آن از طبیعت است و بخشی از آن از شکری است که به زنبور می‌دهند. عسل بعدی هم که اصلا کار زنبور نیست، عسل دیگی نام دارد یعنی زنبور در تولید آن هیچ دخل و تصرفی نداشته و فوق‌العاده سرطان‌زا هم هست. تنها راه تشخیص عسل باکیفیت این است که مصرف‌کننده آن را به آزمایشگاه ببرد. عسل 20 یا 21 شاخص دارد که باید به‌طور دقیق بررسی شود. راه بعدی خرید عسل از زنبورداری است که مورد اعتماد باشد. بقیه راه‌هایی که مثلا اگر آن را روی خاک بریزید، فلان می‌شود یا اگر با قاشق بکشید بالا نباید بریده بشود یا عسل را با چوب کبریت می‌زنند، اگر روشن نشود یعنی طبیعی است یا روی دستمال کاغذی می‌ریزند، اگر رد بشود طبیعی نیست و ... این‌ها دقیق نیست چون بیشتر به رطوبت عسل ربط دارد، نه کیفیت آن. به طور کلی، مناطق شمالی که رطوبت هوای بالایی دارد، عسل‌شان هم رطوبت‌شان بالاست. اما مناطق خشک که رطوبت ندارد، عسل‌شان غلیظ‌تر است. آن عسل چه تغذیه‌ای باشد و چه طبیعی، غلیظ‌تر است. بنابراین این روش‌های متداول ربطی به طبیعی بودن و غیرطبیعی بودن عسل ندارد. برای تشخیص عسل طبیعی، مشتری باید اطلاعاتی داشته باشد که مثلا عسل گون، عسل بهار نارنج، جنگلی و ... چه طعمی دارد و خودش یک تجربه‌ای داشته باشد و البته از زنبورداری بگیرد که به او اعتماد دارد.»   همه می‌توانند کندوی خانگی داشته باشند اما ... از او درباره کندو خانگی می‌پرسم که در صفحه شخصی‌اش درباره آن نوشته است. آیا واقعا می‌شود در خانه، یک کندوی زنبور عسل داشت؟ «حق‌جو» این‌طور پاسخ می‌دهد: «بله، شما می‌توانید در خانه‌تان کندو خانگی داشته باشید اما در شرایط شهری نه، باید جاهایی باشد که بافت روستایی دارد یا به طبیعت نزدیک هستند. همچنین محل نگهداری زنبور طوری نباشد که در شب در اطرافش نور باشد که جذب آن شود. برای استفاده از این کندوها باید از نژادهای آرام زنبور که معمولا نیش نمی‌زنند، استفاده کرد. افراد می‌توانند با گذاشتن این کندوها به مدت 2 ماه، حداقل 10 تا 15 کیلو عسل کاملا طبیعی برداشت کنند.»   ماهانه 3 کیلو عسل می‌خورم! از او می‌پرسم که خودش معمولا چقدر عسل مصرف می‌کند که می‌گوید: «من رشته ورزشی مورد علاقه‌ام فوتبال است و الان هم به صورت تفریحی فوتبال بازی می‌کنم. برای تامین انرژی بدنم، به صورت روزانه همیشه عسل مصرف می‌کنم. صبح‌ها، حداقل 5 روز در هفته عسل می‌خورم. البته هرگز عسل را به تنهایی استفاده نمی‌کنم، حالا یا با ارده یا با خامه یا یک چیز چرب می‌خورم تا لذت طعم عسل طبیعی بیشتر به دهانم بیاید. درکل علاقه زیادی به مصرف عسل دارم و خودم به تنهایی در ماه تقریبا 3 کیلو مصرف می‌کنم.»   عسل طبیعی از کیلویی 700هزار تومان به بالاست از این زنبوردار درباره قیمت عسل خوب و با کیفیت می‌پرسم که می‌گوید: «عسل تغذیه‌ای که زنبوردار به آن زنبورها شکر داده باشد، الان به صورت عمده‌فروشی کیلویی از 120 تا 140 هزار تومان است که تا به دست مصرف‌کننده نهایی برسد، تقریبا 250 تا 300 هزاز تومان می‌شود. قیمت عسل طبیعی صددرصد خالص، بستگی به نوع آن دارد و از کیلویی 250 تا 500 هزار تومان است. عسل کوهستان که برداشت آن دردسر بیشتری دارد، از 500 هزار تومان تا یک میلیون تومان است و بعضی عسل‌ها با موم طبیعی هم از کیلویی 700 هزار تومان تا 1.5 میلیون تومان قیمت دارد. به طور کلی، عسل طبیعی خالص و با کیفیت باید از کیلویی 700 هزار تومان بیشتر باشد.»   قیمت هر کندو به 2 میلیون تومان رسیده‌است او درباره هزینه‌های شغل زنبورداری می‌گوید: «شغل زنبورداری هزینه‌های زیادی دارد. به عنوان مثال، الان قیمت هر کندو با چوب روسی بدون هیچ امکاناتی حداقل 700 یا 800 هزار تومان است. به خصوص در شمال کشور که به خاطر بارندگی زیاد، کندوها زود فرسوده می‌شوند و بعد از 2 یا 3 سال باید تعویض شود، هزینه خرید کندو بیشتر است. هزینه شکر و حمل‌و‌نقل را هم باید به این عدد اضافه کنید. درباره مصرف شکر توسط زنبوردارها این را بگویم که در دوران جمعیت‌سازی زنبورها شما باید جمعیت کلونی‌تان افزایش دهید. بنابراین در فصل بهار، چه کسانی که عسل طبیعی و چه کسانی که عسل تغذیه‌ای و شکری تولید می‌کنند، باید یک روز در میان طبق یک فرمولی به زنبور شکر بدهند تا ملکه‌ای که قصد تخم‌ریزی دارد، خیالش راحت باشد که این شهد دارد و می‌تواند افزایش جمعیت رخ دهد. این افزایش جمعیت باعث شود تا بعد از 2 ماه، زنبور کارگر زیادی داشته باشیم که برود و برای ما عسل طبیعی تولید کند. بعد از برداشت عسل، نگهداری از آن هم شرایط خاصی دارد و هزینه‌زاست. ابزار و تجهیزات‌مان هم گران است. الان یک کندو استاندارد که امکانات قابل قبولی داشته باشد، تقریبا 2 میلیون تومان قیمت دارد.»   شکرک‌زدن عسل نشانه غیرطبیعی بودن آن نیست «حق‌جو» درباره یکی از باورهای اشتباه و رایج که زیاد هم درباره‌اش از او سوال می‌پرسند، می‌گوید: «هم عسل تغذیه و هم عسل طبیعی، به دلایل متعددی شکرک می‌زنند بنابراین شکرک دلیل بر طبیعی بودن یا غیرطبیعی بودن آن نیست. عسل بسته به نوع شهد و گیاه، شکرک‌ بستنش متفاوت است. مثلا عسل‌های شمال چون رطوبت بالایی دارد بعد از 5 یا 6 ماه، معمولا شکرک می‌زند ولی عسل کوهستان که غلظت‌شان بیشتر است، دیرتر شکرک می‌زنند. اما شکرک نشانه کیفیت عسل نیست.»    
 
 
 
وقتی زنبورها به دنبال تشکیل کندوی جدید می‌روند
او درباره یکی از چالش کمترشنیده این شغل هم می‌گوید: «در فصل بهار، زمانی که ظرفیت یک کندو پر می‌شود، ملکه با دسته‌ای از زنبورها برای پیدا کردن یک کلونی جدید از کندو خارج می‌شود. معمولا ابتدا در کنار زنبورستان روی یک درخت یا بوته گل می‌نشینید، بعد زنبورهای چراگر می‌روند و منطقه‌ای را پیدا می‌کنند و سپس می‌آیند و اگر زنبوردار به موقع متوجه نشود و جلوی آن ها را نگیرد، می‌روند در طبیعت برای خودشان یک کلونی جدید تشکیل می‌دهند و دیگر دسترسی به آن‌ها امکان‌پذیر نخواهد بود. حالا زنبوردار برای جلوگیری از این اتفاق باید چه کار کند؟ وقتی ملکه روی یک درخت یا بوته می‌نشیند، یک کندو در آن‌جا قرار می‌دهد تا همان جا تبدیل به کلونی جدید شود.»   هیچ زنبوری در طبیعت  به انسان حمله نمی کند از «حق‌جو» که رفاقتی جالب با زنبورها دارد، می‌پرسم اگر در طبیعت یک زنبور به‌خصوص از این زنبورهای به قول معروف گاوی به ما نزدیک شد، چه کار کنیم نیش‌مان نزند که می‌گوید: «هیچ زنبوری در طبیعت به انسان حمله نمی کند مگر این که شما به لانه شان نزدیک شده باشید و نگران بچه‌های خودشان باشند. زنبور عسل هم وظیفه‌اش جمع کردن شهد گل‌هاست و دنبال نیش‌زدن نیست، به خصوص که با نیش زدن جان خودش را هم از دست می‌دهد.»