الزامات راهبردی سیاست خارجی دولت چهاردهم

  دکتر ابراهیم متقی -international@khorasannews.com   سیاست خارجی هر کشوری را منافع ملی تشکیل می‌دهد. محورهای اصلی منافع ملی شامل بقا و قدرت سازی  خواهد بود. ایران در حوزه جغرافیایی و ژئوپلیتیکی قرار دارد که از آن به عنوان "منطقه آشوب زده" یاد می‌شود. در منطقه آشوب زده نشانه‌هایی از بحران، تهدید و بی ثباتی شکل گرفته و تأثیر خود را بر امنیت ملی کشور به جا می‌گذارد. در چنین شرایطی پرسش آن است که سازوکارهای امنیت ساز ایران در شرایط بحران و تهدید کدام خواهد بود؟ شاید بتوان به این موضوع اشاره داشت که قدرت سازی و مدیریت بحران محورهای اصلی سیاست خارجی ایران در شرایط بحران و تهدید خواهد بود.   واقعیت محیط راهبردی ایران ایران در محیط پرمخاطره امنیتی و راهبردی قرار دارد. واقعیت‌های محیط منطقه‌ای جنوب غرب آسیا را ناپایداری سیاسی و امنیتی تشکیل می‌دهد. در چنین محیطی، بخش قابل توجهی از دولت‌ها با نشانه‌هایی از محدودیت اقتدار رو به رو  می‌شوند. این گونه دولت‌ها از اثربخشی لازم و موثر برای امنیت سازی برخوردار نبوده و این امر چالش‌های فزاینده‌ای را برای واحدهای سیاسی به وجود می‌آورد.واقعیت‌های محیط راهبردی ایران با نشانه‌هایی از چالش، ستیزش و رویارویی امنیتی پیوند خورده است. واقعیت ژئوپلیتیکی بیانگر آن است که ایران در فضای آنارشی منطقه‌ای به توان دو قرار دارد. بنابراین رهیافت‌های سیاست خارجی ایران بایست بر اساس نشانه‌هایی از قدرت سازی و امنیت سازی شکل گیرد تا زمینه لازم برای ظهور نشانه‌هایی از ثبات و یکپارچگی ملی به وجود آید. امنیت سازی بدون توجه به شاخص‌های امنیت محیطی مطلوبیت چندانی نداشته و ایران را در تنگنای چالش‌های امنیتی نوظهور قرار می‌دهد. عبور از چالش بدون توجه به قدرت سازی و مقابله با تهدیدات پرشدت امکان‌پذیر نخواهد بود. در چنین شرایطی ایران نیازمند سیاست خارجی منعطف، چند جانبه، قدرت ساز و با قابلیت مدیریت بحران خواهد بود. در محیطی که نشانه‌هایی از بحران، آنارشی و ستیزش‌های دایمی وجود دارد، طبیعی است که ایران نیازمند قدرت سازی و مراقبت دایمی از منافع و مطلوبیت‌های راهبردی خود خواهد بود. شاید بتوان مفهوم "دیوار آتش" را به عنوان اصلی‌ترین ساز و کار کنش در مقابل تهدیدات به کار گرفت. قدرت سازی متناسب با نوع تهدیدات می‌تواند شرایط لازم برای امنیت سازی را به وجود آورد. هر گونه  قدرت سازی باید متوازن و متناسب با شکل‌بندی‌های تهدید در محیط امنیت منطقه‌ای باشد. بخشی از تهدیدات ماهیت هویتی دارد. بخش دیگر از تهدیدات را باید در سازوکارهای کنش مداخله‌گرایانه قدرت‌های بزرگ جست‌وجو کرد بخش دیگر آن مربوط می‌شود به رقابت‌های دایمی و پایان ناپذیر بازیگرانی که در شرایط رقابت ژئوپلیتیکی قرار داشته هر یک می‌توانند برای دیگری تهدید ایجاد کنند. اعتمادسازی یکی از شاخص‌های بنیادین تولید قدرت و کاهش تهدیدات خواهد بود.اعتماد سازی مبتنی بر نقش بازیگران منطقه‌ای برای مقابله با تهدیدات مشترک و مرکب است.   ۲.تهدیدات نوظهور در محیط امنیتی ایران  بخشی از تهدیدات ماهیت ساختاری و ژئوپلیتیکی دارد .بخش دیگر آن را باید در قالب تهدیدات نوظهور جست‌وجو کرد. تهدیدات ناشی از کنش گروه‌های هویتی در زمره این گونه بحران‌های تهدیدساز تلقی می‌شود. هرگونه بحران سازی می‌تواند زمینه لازم برای همکاری‌های دوجانبه و چند جانبه را به وجود آورد. اعتمادسازی بخشی از ضرورت‌های مقابله با تهدیدات در محیط امنیتی ایران خواهد بود.  گروه‌های نوظهور  تاثیر خود را بر الگوی کنش امنیتی بازیگران در محیط منطقه‌ای به جا می‌گذارند. بازیگرانی همانند داعش، گروه‌های هویتی و قومی را باید در زمره نیروهای بحران‌ساز در محیط منطقه‌ای ایران دانست.مقابله با تهدیدات ماهیت چند جانبه خواهد داشت.بخشی از سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم می‌بایست در جهت مقابله با تهدیدات بازیگران فروملی، گروه‌های هویتی و مجموعه‌هایی شکل گیرد که بر اساس ارتباط فرامرزی امکان‌پذیر می‌شود. ایران برای مقابله با چنین تهدیداتی نیازمند همکاری‌های چند جانبه خواهد بود. ایران، افغانستان و پاکستان نیازمند مقابله با شکل خاصی از تهدیدات مشترک بوده که می‌بایست از ساز و کارهای همکاری مشترک استفاده نمایند .به همان گونه‌ای که ایران، ترکیه و عراق می‌توانند شکل دیگری از سازو کارهای امنیت ساز برای مقابله با تهدیدات نوظهور را به وجود آورند. مقابله با تهدیدات حاشیه‌ای و نوظهور صرفاً از طریق همکاری‌های دیپلماتیک و مجموعه‌هایی شکل می‌گیرد که دارای درک نسبتاً مشترکی از تهدیدات فرارو خواهند بود.   نتیجه  سیاست خارجی یکی از سازوکارهای اصلی امنیت ساز برای دولت آینده است. بخش قابل توجهی از چالش‌ها و تهدیدات امنیت ملی ایران در محیط منطقه‌ای بدون توجه به ساز و کارهای دیپلماتیک  در سیاست خارجی قابل حل نخواهد بود. همکاری‌های دیپلماتیک زمینه لازم برای همکاری‌های چندجانبه را به وجود آورد. هرگونه چند جانبه گرایی‌ نیازمند ایفای نقش متقابل و اعتمادساز خواهد بود. هر گونه  اعتماد سازی نیز نشانه‌هایی از قدرت را منعکس می‌سازد .آنچه منجر به ایجاد چالش برای کشورها می‌شود یا این که تهدیدات بیشتری را به وجود می‌آورد، نه تنها قدرت‌ساز نخواهد بود بلکه در زمره عواملی محسوب می‌شود که زیرساخت‌های تهدید و بی‌ثباتی را بازسازی می‌کند. سیاست خارجی ایران نیازمند قدرت، بهره‌گیری از هویت مقاومت، چند جانبه‌گرایی، اعتماد به نفس و  سازوکارهای اعتمادساز با سایر بازیگران به ویژه کشورهای منطقه‌ای خواهد بود. مقابله با تهدیدات نیازمند قدرت متقاعدسازی از طریق موازنه تهدید در روند سیاست خارجی خواهد بود.