روزنامه آفتاب یزد
1396/05/08
مهرداد خدیر=روزنامهنگار
به بهانه آرزوی وزیر بهداشت درباره تقسیمبندیهای سیاسیسیاست در ایران همواره تقسیم بر دو میشود
مهرداد خدیر=روزنامهنگار
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پس از عمل جراحی روی چشمهای محمدرضا عارف و غلامعلی حدادعادل دو سیاستمدار دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا گفته است: کاش هیچگاه چپ و راست نداشتیم و حال و هوای اول انقلاب حفظ میشد.
وی با انتشار دو تصویر از این دو نیز دست به ابتکار جالبی زده، زیرا بهصورت نمادین انگار با یک چشم کمتر و با چشم دیگر بهتر میبینند. یکی چشم چپ خود را پوشانده و دیگری چشم راست را.
سید حسن قاضیزاده هاشمی اگر چه میکوشد خود را فراتر از تقسیمبندیهای سیاسی معرفی کند، اما با سیاست بیگانه نیست و در یک خانواده کاملا سیاسی با گرایشهای گوناگون برکشیده است و سخنان او درباره چشمهای عارف و حداد عادل با فاصله کوتاهی پس از معاینه رئیس دورههای سوم و ششم مجلس شورای اسلامی انتشار یافت.
هر چند سخنان وزیر بهداشت را باید نمادین و فاقد اشارات صریح سیاسی ارزیابی کرد و با نیت خیر «دعوت به آشتی همه گروهها و نحلههای فکری وفادار به انقلاب اسلامی» مطرح شده، اما نوعی سادهبینی هم در آن مستتر است، زیرا واقعیتی را انکار یا آرزویی محال را مطرح میکند که اولا انکارپذیر نیست، ثانیا انکار آن منفعتی ندارد، ثالثا رقابت متین و معقول سیاسی در چارچوب قانون الزاما تخاصمزا نیست.
مهمتر اینکه ریشه مشکلات نیست. همه جای دنیا رقابت هست اما پس از شکست میروند دنبال کار و زندگیشان نه اینکه از جاهای دیگر درصدد تضعیف منتخبان برآیند و بعضا قدرت واقعی را در اختیار داشته باشند و به منتخبان مردم به چشم مسئول تدارکات نگاه کنند.
آن واقعیت عیان و عریان که نادیده انگاشته شده این است که سیاست در ایران و در همه حال «تقسیم بر دو» میشود و هر تلاشی برای «واحدکردن» سیاست که در دورههای مختلف جز شکست و ناکامی نتیجهای در بر نداشته و اتفاقا به جای توصیههایی ولو با نیت خیر و با زرورق اخلاقی باید به رقابت آزاد و امکان انجام بدون هزینه آن توصیه کرد.
پس بگذارید صریح و روشن بگوییم: گزاره اصلی این گفتار این است: سیاست در ایران همواره تقسیم بر دو میشود و واحدشدنی نیست و دو اصطلاح چپ و راست تنها نمادی از این تقسیمبندی است و گسلها و شکافها و دستهبندیها فراتر از اینهاست، اما نباید به تخاصم بینجامد.
آری، سیاست در ایران همواره تقسیم بر دو میشود و این گزاره فراتر از عمل جراحی چشم حداد عادل و عارف است.
تفکیک دو طیف بهدلایل مختلف صورت میگرفته حالا خواه بر سر اقتصاد و میزان دخالت و کنترل دولت باشد خواه بر سر آزادیهای سیاسی یا اختلافنظر درباره موضوعات فرهنگی یا نوع
تعاملات بینالمللی.
این اشاره هم خالی از لطف نیست که محمود احمدینژاد بهرغم انتساب آشکار به محافظهکاران تلاشی برای انکار چپ و راست هم به حساب میآمد، ولی در نهایت ناکام ماند.
چپ و راست یا اصلاحطلب و محافظهکار یا هر عنوان دیگر تنها نمادی بر این واقعیت هستند که سیاست در ایران واحد، شدنی و یکدست شدنی نیست. مگر این همه تلاش نکردند تا اصلاحطلبان را فتنهگر بخوانند و حذف کنند؟ آیا حذف شدند یا حالا اشارتی کافی است تا با لایههای سوم و چهارم کرسیهای مجلس و شوراها را فتح کنند.
همانگونه که به هر دو چشم چپ و راست نیاز داریم سیاست نیز به چپ و راست به مفهوم کلی کلمه برای شکستن انحصار نیاز دارد.
البته منظور اخلاقی و حس نوستالژیک و عاطفی آقای دکتر هاشمی را درک میکنیم، اما جسارتا باید بگوییم از انکار اصلاحطلبی و اصولگرایی گاه فرصتطلبی برمیخیزد و اصلاحطلب یا اصولگرای واقعیبودن بهتر از فرصتطلبی و باری به هر جهتی است. کما اینکه همین حالا هم سیاست تقسیم بر دو شده و ورای چپ و راست به دو اردوگاه اعتدال و افراط تقسیم و تفکیک شده و آقای وزیر بهداشت قطعا در اردوگاه اول تعریف میشود. پس او نیز نمیتواند خود را از تقسیمبندیها برکنار بداند.
به جای کاش کاش کردنها و آرزوهای محال فضا را برای رقابت آزاد سیاسی یا فرهنگی باز کنیم. بگذاریم چپ و راست سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آرای خود را در معرض قضاوت مردم بگذارند و آنکه مجلس و دولت را در اختیار میگیرد بداند تحت نظارت و پایش مدام است.
اتفاق بد این نیست که اول انقلاب چپ و راست نداشتیم و حالا داریم. این است که تقسیمبندیها و تفکیکهای ابتدای جمهوری اسلامی بهراحتی ابراز میشد و امروز آدمی مانند دکتر هاشمی هم نمیتواند به صراحت انتساب خود را اعلام کند.
صریح و روشن اینکه سیاست در ایران واحد شدنی و یکدستشدنی نیست که نیست. همیشه تقسیم بر دو میشود. دیدیم که در دوران تصور یکهتازی اصولگرایان هم باز تقسیم بر دو شد و ناراضیان از این تفکیک انکارناپذیر نام منشعبان را جریان انحرافی گذاشتند. انحرافی یا غیرانحرافی اما احمدینژاد و مشایی از حامیان و موتلفان اعلام جدایی و استقلال کردند و اصولگرایی هم تقسیم بر دو شد.
چرا راه دور برویم؟ در 25 اردیبهشت 96 باقر قالیباف اطلاعیه داد و اعلام انصراف کرد و سران اصولگرا تحسین کردند و پیام فرستادند که جبهه انقلاب اسلامی متحد و واحد است. جالب اینکه دهها بار اصطلاح 96 درصد و 4 درصد را بهکار برده و جامعه و حکومت را دوپاره توصیف کرده بود و اطلاعیه و انصراف او را علامت اتحاد دانستند. انگار که همه انقلاب در ظرف اصولگرایی جا میگیرد.
اما او تنها 66 روز بعد و در 31 تیر 96 اطلاعیه مفصلی خطاب به «جوانان دلسوز و انقلابی» صادر و تصمیمگیری در راس اصولگرایی را «مختل» توصیف کرد و برای نجات از این «اختلال» ایده «نواصولگرایی» را مطرح ساخت که هر چند مورد توجه و اعتنای جدی قرار نگرفت (و برخی در واکنش گفتند رقم دقیق بدهی شهرداری تهران را اعلام کند و نظریات سیاسی را بگذارد برای چهار سال بعد که با سیمای جدید وارد کارزار انتخاباتی میشود) اما به هر رو از تقسیم اصولگرایی به دو جناح حکایت میکند.
چرا؟ چون سیاست در ایران تقسیم بر دو میشود و هر تلاشی برای یکدستکردن آن محکوم به شکست است./ منبع: عصرایران
سایر اخبار این روزنامه
لزوم یادآوری نتایج مهمترین دستاورد دولت به مخالفان
از تجربه محدودیتهای رسانهای عبرت بگیریم
کابینهروحانی چگونه باید باشد
چه کسانی تهران را به این روز انداختند
آمریکا ۶ نهاد ایرانی را تحریم کرد!
به جای همه عذرخواهی میکنم
امیدوارم روحانی طبق رای مردم درباره کابینه تصمیمگیری کند
عربستان در مورد حمایت ایران از حوثیها اغراق میکند
روحانی با شجریان بود رئیسی با تتلو
استخدام مشاور از اعضای خانواده برای مسئولان ممنوع شد
مربع موثر پاستور
مهرداد خدیر=روزنامهنگار
غلامرضا فدایی
بابک خطی=طبیب و فعال حقوق کودک
حسین قاسمینژاد=کارشناس ارشد راه و ترابری
کاهلی ما و کاهلی آنها؟!