حکمرانی حساس به آب از سرعت فرونشست‌ها می‌کاهد

جوان آنلاین: گزارش‌های علمی تأیید می‌کنند که فرونشست‌ها در ایران گاه از مرز هشدار هم عبور کرده و به فروچاله‌ها بدل شده‌اند. آیا روندی برای توقف یا دست‌کم کند‌کردن این بحران وجود دارد؟ گفت‌وگوی ما با دکتر کوروش شیرانی، دانشیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی به این موضوع پرداخته است.
 
داده‌ها و مطالعاتی که در ارتباط با بحث فرونشست زمین در ایران- چه مناطق شهری و چه اراضی کشاورزی و دشت‌های بایر- صورت گرفته است، چه تصویری از این چالش یا بحران یا به تعبیر برخی ابربحران به ما ارائه می‌کند؟ به عبارت عامیانه‌تر وضعیت ما در این باره تا چه اندازه بد یا وخیم است؟
بحران فرونشست زمین که از آن به نام زلزله خاموش یاد می‌شود، در دشت‌ها، مناطق شهری یا هر مکان دیگر به تلفات و خسارات مادی منجر می‌شود. بررسی‌های انجام شده در مورد فرونشست زمین در ایران، نشان می‌دهد رخداد این پدیده در بسیاری از مناطق کشور به ویژه در مناطق شهری و اراضی کشاورزی به شدت وخیم است. مطالعات نشان می‌دهند فرونشست زمین در ایران به دلیل برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، مدیریت نادرست منابع آب و خشکسالی‌های مکرر به بحران تبدیل شده است. بر اساس آمار منتشره و مستند تا پایان اسفند ۱۳۹۶ از ۶۰۹ محدوده مطالعاتی (تماب) کشور حدود ۴۰۰ محدوده از نظر برداشت آب زیرزمینی ممنوعه و دارای فرونشست زمین است. بر اساس بررسی‌های جدیدتر و روند برداشت آب زیرزمینی تا پایان سال ۱۴۰۲ همه محدوده‌های مطالعاتی کشور با شدت‌های متفاوت درگیر رخداد فرونشست زمین برآورد می‌شوند. زایش فرونشست زمین به عنوان پدیده زمین‌شناختی امروزه در کشور ایران از مخاطره به بحران تبدیل شده، البته هنوز این پدیده به فاجعه تبدیل نشده است، اما در صورتی که روند نگرش مردمی و حکومتی بر اساس روال موجود باشد، خیلی زود به فاجعه تبدیل خواهد شد. زلزله در تمام نقاط دنیا و کشور ایران ناشی از فرایند‌های زمین‌شناسی و تکتونیکی و عملکرد گسل‌ها و آتشفشان‌هاست، اما با توجه به همزادی فرونشست زمین با زلزله باید گفت در صورت تشدید و گستردگی بحران فرونشست زمین در ایران، پیامد‌های آن می‌تواند همراه با زلزله ناشی از فرونشست زمین به غیر از عوامل تکتونیکی باشد.   چه نقاطی در کشور بیشتر درگیر فرونشست است؟


جنوب تهران، اصفهان، کرمان، یزد، فارس، مرکزی، همدان، آذربایجان غربی، آذربایجان‌شرقی، البرز، گلستان، قم و سمنان از جمله مناطقی هستند که فرونشست زمین در آن‌ها رخ داده است و در حال گسترش و افزایش است. در این بین اصفهان، تهران، کرمان و یزد بیشترین آسیب را تاکنون از فرونشست زمین دیده‌اند. با در نظر گرفتن معنای تخصصی و علمی کلمات حساسیت، خطر، آسیب‌پذیری و ریسک، می‌توان گفت تقریباً تمام دشت‌های کشور دارای حساسیت و خطر فرونشست زمین هستند ولی بعضی مناطق و شهر‌ها مانند شهر تهران و به ویژه شهر اصفهان بالاترین خطرپذیری یا ریسک را دارند.   آیا می‌توانیم از استاندارد‌های جهانی در رابطه با فرونشست زمین سخن بگوییم؟ به این معنا که مثلاً فرونشست زمین تا چه اندازه نرمال و طبیعی است و از چه اندازه‌ای به بعد می‌تواند هشداردهنده و خطرناک باشد و وضعیت فرونشست زمین در ایران در قیاس با استاندارد‌های جهانی تا چه اندازه نگران‌کننده است؟
فرونشست زمین به طور طبیعی به میزان کم اتفاق می‌افتد، اما زمانی که نرخ فرونشست از چهارمیلیمتر در سال تجاوز کند، به عنوان یک پدیده هشداردهنده در نظر گرفته می‌شود. در برخی از مناطق ایران، نرخ فرونشست تا ۴۰ سانتیمتر در سال نیز گزارش شده است که بسیار بالاتر از حد نرمال جهانی و نشان‌دهنده وضعیت بحرانی است. بررسی‌های بین‌المللی در زمینه نرخ فرونشست زمین در کشور‌های مختلف انجام شده است و نشان می‌دهد حدود ۳ تا ۵‌درصد پهنه‌های فرونشستی زمین در کل دنیا دارای نرخ فرونشست بین ۱۰ تا ۱۵سانتیمتر است، یعنی فرونشست و پهنه فرونشستی که نرخ بالای ۱۰ تا ۱۵سانتیمتر داشته باشند، در دنیا به ندرت دیده می‌شود و نرخ فرونشست عمده پهنه‌ها زیر ۱۰سانتیمتر است، اما در ایران نرخ فرونشست در این پهنه‌ها به بالای ۱۵سانتیمتر می‌رسد. بر اساس آمار‌های رسمی کشور، نرخ فرونشست در برخی نواحی استان کرمان به ۴۰سانتیمتر می‌رسد و در جنوب استان البرز و در نزدیکی پایتخت نرخ فرونشست بالای ۳۰سانتیمتر در سال است. همچنین در برخی نواحی استان اصفهان نرخ فرونشست به بیش از ۱۵‌سانتیمتر در سال می‌رسد. در جنوب تهران نرخ فرونشست بالای ۲۰‌سانتیمتر در سال ثبت شده و در برخی از نواحی ورامین نرخ فرونشست بالای ۲۰‌سانتیمتر در سال است.   چه عوامل طبیعی و غیرطبیعی- مداخلات انسانی- در فرونشست‌ها نقش ایفا می‌کنند و جنس فرونشست‌ها در ایران از چه عواملی نشئت می‌گیرد؟
کشور‌های خشک و نیمه‌خشک مانند ایران بسیار مستعد رخداد فرونشست زمین هستند. در این مناطق میزان بارش و تغذیه طبیعی نسبتاً پایین‌تر از میانگین جهانی است که اهمیت آب‌های زیرزمینی را برای فعالیت‌های کشاورزی یا صنعتی نشان می‌دهد. پمپاژ آب‌های زیرزمینی باعث کاهش سطح پتانسیومتری آبخوان می‌شود و فشار منافذی که لایه‌های پوشاننده خاک را حفظ می‌کند، کاهش می‌دهد. در ایران آب زیرزمینی منبع اصلی آب در بسیاری مناطق است. علاوه بر این، روش‌های کشاورزی قدیمی و ناکارآمد فشار زیادی به آب‌های زیرزمینی وارد می‌کند. این موضوع به استخراج بیش از حد آب‌های زیرزمینی و افت سطح آب منجر می‌شود. افزایش استرس مؤثر باعث فشردگی و فرونشست زمین می‌شود. عوامل طبیعی شامل خشکسالی، تغییرات اقلیمی و ساختار زمین‌شناسی منطقه هستند و عوامل انسانی نظیر برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، حفاری‌های غیرمجاز، توسعه شهری بی‌رویه و مدیریت نادرست منابع طبیعی نقش بسزایی در تشدید فرونشست دارند. در ایران، عمده‌ترین عامل انسانی برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی در کشور به منظور کشاورزی است. افزایش روند فرونشست زمین به برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی مرتبط و عامل اصلی افزایش بی‌رویه برداشت از آب‌های زیرزمینی در جای خود به هشت عامل افزایش جمعیت و نیاز‌های آنها، پایین‌بودن نرخ بهره‌وری آب، هدررفت آب، تغییر اقلیم، ساختار معیوب اقتصاد آب، ضعف ساختاری تأسیسات و ابنیه‌های مرتبط با تأمین آب و مصرف آن، ضعف مدیریت و برنامه‌های ناپایدار و در آخر تحمیل اشتغال کشور (کشاورزی و صنعت) به بخش آب با حفر چاه‌های غیرمجاز مرتبط است.   گاهی از سوی برخی کارشناسان تصویر‌هایی که نسبت به آینده برخی از شهر‌ها در رابطه با فرونشست ارائه می‌شود، بسیار نگران‌کننده است. مثلاً یکی از کارشناسان گفته بود در دوسه دهه آینده اصفهان با این حجم از فرونشست قابل زندگی و سکونت نخواهد بود. این نوع اظهارنظر‌ها تا چه اندازه علمی و واقع‌بینانه است؟
استان اصفهان و کلانشهر اصفهان از دو منظر به خطرناک‌ترین مناطق کشور در زمینه فرونشست زمین تبدیل شده است. مطالعات زمین‌شناسی نشان می‌دهد اگرچه بعضی مناطق کشور به لحاظ بیشترین پهنه درگیر فرونشست زمین از نظر برآورد میزان فرونشست زمین بالاتر از استان اصفهان هستند، اما بیشترین شهر‌های در معرض فرونشست، در استان اصفهان قرار دارد، ضمن آنکه با توجه به تراکم جمعیت در شهر‌های اصفهان، این استان در این زمینه حادترین استان کشور در مسئله فرونشست به حساب می‌آید. برخی از کارشناسان معتقدند اگر روند فعلی ادامه یابد برخی از شهر‌های ایران از جمله اصفهان طی دو تا سه دهه آینده قابل زندگی نخواهند بود. این اظهارنظر‌ها مبتنی بر داده‌های علمی و مشاهدات میدانی هستند که نشان‌دهنده روند سریع فرونشست در این مناطق است، با این حال شدت و سرعت این بحران به عوامل متعددی بستگی دارد و تا حدودی می‌توان پیش‌بینی نامطلوبی از پیامد‌های این پدیده کرد و به عبارت دیگر در آینده خالی‌شدن بخش‌هایی از شهر از سکنه قابل پیش‌بینی است. به عنوان مثال در حال حاضر به صورت غیررسمی و به صورت پراکنده بعضی از خانه‌ها، مدارس و مراکز بهداشتی قدیمی مناطق شمال شهر اصفهان مانند خانه اصفهان، ملک‌شهر و عاشق‌آباد واقع در شمال شرق شهر اصفهان از سکنه خالی و غیرقابل استفاده شده‌اند.   اگر وضعیت فرونشست زمین در ایران به شرایط هشداردهنده و نگران‌کننده بدل شده، احتمالاً بخشی از آن ماحصل نوع نگاه ما به بهره‌برداری از منابع به ویژه آب و خاک مربوط است. چه خلل‌هایی در مدیریت منابع ما وجود داشته که ماجرا را به چنین نقطه‌ای رسانده است؟
نوع نگاه ما به بهره‌برداری از منابع آب و خاک به ویژه در کشاورزی و توسعه شهری یکی از عوامل اصلی فرونشست است. مدیریت ناکارآمد منابع آبی، عدم‌اجرای قوانین و مقررات مناسب برای بهره‌برداری از منابع و کمبود برنامه‌های بلندمدت برای حفظ منابع طبیعی از جمله مشکلاتی هستند که به این بحران دامن زده‌اند. مدیریت غلط و غیرمسئولانه ما در نیم‌قرن گذشته به سفره‌های آب زیرزمینی در آبخوان‌های کشور آسیب جدی زده است؛ سفره‌هایی که هزاران و بعضاً میلیون‌ها سال زمان نیاز داشته‌اند تا تشکیل شوند. به عبارت دیگر به هر قیمتی توسعه کشاورزی (آن هم به صورت غیراقتصادی و غیرعلمی) و رشد جمعیت در مناطق دارای ریسک بالا در نظر گرفته شده و توجهی به تعادل در استفاده از منابع آب و خاک نشده است. اینطور بگوییم که توازن بین ورودی‌ها (تغذیه سفره آب زیرزمینی) و خروجی‌ها (برداشت آب زیرزمینی) در نظر گرفته نشده است. در واقع مدیریت منابع آب و اکولوژیک با مدیریت رشد و توسعه و بهره‌برداری از منابع آب و خاک متوازن نبوده و فقط توازن در راستای بهره‌برداری نادرست به هم خورده است.   در حال حاضر کدام نهاد‌ها یا مؤسسات دولتی و غیردولتی در ایران درباره ارزیابی و ارائه راهکار در رابطه با فرونشست‌ها مسئولیت دارند؟
سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی ایران، وزارت نیرو، سازمان جهاد کشاورزی، سازمان محیط‌زیست و مؤسسات تحقیقاتی دانشگاهی مسئول ارزیابی و ارائه راهکار در رابطه با فرونشست زمین هستند. 
 
آیا تاکنون مؤسسات علمی بین‌المللی درباره وضعیت فرونشست‌ها در ایران ارزیابی‌هایی انجام داده‌اند و گزارش‌هایی از این ارزیابی‌ها منتشر شده است؟
برخی مؤسسات علمی بین‌المللی مانند فائو و مؤسسات بین‌المللی اقلیم‌شناسی ارزیابی‌هایی در مورد وضعیت بحرانی آب و بروز خشکسالی در منطقه خاورمیانه انجام داده‌اند. همچنین مقالات علمی در مجلات بین‌المللی معتبر (ISI) که محققان ایرانی داخل یا مقیم خارج از کشور یا با همکاری محققان خارجی به چاپ رسانده‌اند، ارزیابی‌های دقیقی از رخداد فرونشست زمین در مناطق مختلف کشور انجام داده‌اند.   ضرب‌المثلی در فرهنگ ما وجود دارد که می‌گوید آب رفته به جوی برنمی‌گردد. آیا فرونشست‌ها در ایران به یک وضعیت برگشت‌ناپذیر رسیده است یا نه می‌توان در این باره اقدامات ترمیمی و اصلاحی را انجام داد؟
فرونشست زمین از سوی متخصصان به زلزله خاموش تشبیه شده است، با این تفاوت که پس از وقوع زلزله امکان بازسازی و جبران بیشتر خسارات وارده بر محیط وجود دارد، در حالی که پس از تخلیه آب سفره‌های آب زیرزمینی (تخلیه آب زیرزمینی بین خلل و فرج نهشته‌های رسوبی) بر اثر وزن طبقات بالایی رسوبات، خلل و فرج رسوبات حذف شده یا کاهش یافته و رسوبات متراکم (و منجر به فرونشست زمین) می‌شوند. به عبارت دیگر ازدست‌رفتن فضای خلل و فرج رسوبات سفره‌های آب زیرزمینی (آبخوان) مترادف با رخداد فرونشست زمین است. از طرفی، چون رسوبات سفره‌های آب زیرزمینی مواد یا جسمی صلب و غیرقابل ارتجاع هستند و حذف یا کاهش حجم خلل و فرج رسوبات غیرقابل برگشت به وضعیت اولیه است، بنابراین پدیده فرونشست زمین هم فرایندی برگشت‌ناپذیر است، اما با مدیریت صحیح منابع آب و اجرای اقدامات اصلاحی می‌توان پیشگیری و تا حدی از وقوع یا پیشروی آن جلوگیری کرد. این اقدامات شامل مدیریت بهینه منابع آب، استفاده از روش‌های نوین آبیاری و ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای کاهش استرس بر منابع آب زیرزمینی است. مهم‌ترین موضوع این است که بین تغذیه و برداشت باید تعادل برقرار باشد.   در حال حاضر مطالعات و پژوهش‌ها وضعیت کدام دشت‌ها را در فرونشست بحرانی‌تر ارزیابی کرده است و علت این موضوع چیست؟
درحال حاضر ۴۰۰ دشت ایران دچار بحران فرونشست زمین هستند. در برخی از دشت‌های ایران شرایط از فرونشست عبور کرده و زمین وارد مرحله بحرانی ایجاد فروچاله‌ها شده است. مطالعات نشان می‌دهند استان‌های تهران، اصفهان، کرمان، یزد و خراسان‌رضوی وضعیت بحرانی‌تری در زمینه فرونشست دارند. علت این موضوع عمدتاً برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، توسعه بی‌رویه شهری و کاهش بارندگی است. بر اساس آمار‌های رسمی کشور، نرخ فرونشست در برخی نواحی استان کرمان به ۴۰‌سانتیمتر می‌رسد و در جنوب استان البرز و در نزدیکی پایتخت نرخ فرونشست بالای ۳۰‌سانتیمتر در سال است. همچنین در برخی از نواحی استان اصفهان نرخ فرونشست به بیش از ۱۵‌سانتیمتر در سال می‌رسد. در جنوب تهران نرخ فرونشست بالای ۲۰‌سانتیمتر در سال ثبت شده و برخی از نواحی ورامین نرخ فرونشست بالای ۲۰‌سانتیمتر در سال دارد. بر اساس تحقیقی در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای راداری (سنتینل ۱) در بازه سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ میزان فرونشست زمین در شمال شهر محدوده شهری اصفهان تا ۶۰‌سانتیمتر با نرخ سالانه شش سانتیمتر در سال گزارش شده است. لازم به ذکر است کاهش روند میزان نرخ فرونشست زمین طی گذشت سال‌های اخیر نسبت به سال‌های قبل از دهه ۹۰ بیانگر کاهش بحران فرونشست زمین نیست بلکه میزان حجم آبی که در سفره‌های آب زیرزمینی وجود دارد، آن مقداری نیست که با برداشت آن اثر پدیده فرونشست زمین افزایش یابد، اما در هر صورت روند فرونشست زمین ادامه دارد. از مناطق با شرایط بحرانی می‌توان به شهر اصفهان که هر روزه گزارش‌هایی از رخداد فرونشست و فروچاله در خیابان‌های مناطق مختلف آن گزارش می‌شود، یاد کرد. طی دوره زمانی اشاره‌شده وضعیت فرونشست زمین در شهر اصفهان از بخش‌های شمالی به مناطق مرکزی و کل مناطق شمالی رودخانه خشک زاینده‌رود که در مرکز شهر واقع است، گسترده شده است. از مناطق دیگر در استان اصفهان می‌توان به دشت اصفهان برخوار، دشت مهیار شمالی و جنوبی، دشت نجف‌آباد، دشت بویین میاندشت در غرب استان اصفهان (شهر‌های دامنه و داران فریدونشهر)، دشت گلپایگان و خوانسار، دشت جنوبی شهر کاشان، مناطق تاغ‌کاری‌شده منطقه ابوزیدآباد در شمال استان اصفهان، دشت کوهپایه سجزی و اطراف منطقه فرودگاه بین‌المللی شهید بهشتی اشاره کرد. از این نظر استان اصفهان از نظر گستره‌های شهری و جمعیتی در بالاترین خطرپذیری فرونشست زمین قرار دارد. بر اساس آمار منتشره حدود ۲‌میلیون‌و۸۰۰هزار نفر در محدوده کلانشهر اصفهان و اطراف آن مورد تهدید فرونشست زمین هستند. همچنین ۲۶هزار هکتار مناطق حساس با خطر بسیار بالا (فرونشست بالای پنج‌سانتیمتر در سال) و ۳ هزارو۵۰۰هکتار دارای فرونشست بالای ۱۰‌سانتیمتر در سال است. بر اساس گزارش مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی در شهر اصفهان ۳۲۸مسجد و بیمارستان، ۲۵۸مدرسه، ۱۹مرکز فرهنگی و ۹هزارو۳۷۴پل در معرض اثر فرونشست زمین قرار گرفته‌اند که به سرعت در حال پیشرفت و افزایش رکورد تهدیدات هستند. دشت ورامین و جنوب شهر تهران نیز وضعیت بغرنجی دارند.   به نظر می‌رسد حل مسئله فرونشست یا دست‌کم کاهش اثرات آن با کاستن از بار فاجعه محتاج نوعی همکاری‌های بین‌بخشی است، از تصویر درست مدیران و حاکمان بالادستی از ابعاد مسئله تا وجود مراکز و پژوهشگاه‌های تخصصی که داده‌های علمی و برآورد‌های دقیق در این باره را در اختیار برنامه‌ریزان قرار دهند، همچنین قانونگذاران و رسانه‌ها و اضلاع دیگر. ما چقدر به این خرد جمعی برای حل مسئله نزدیک شده‌ایم و اگر این گونه نیست، مسئولیت نهادها، اشخاص حقیقی و حقوقی در این باره چه می‌تواند باشد؟
حل مسئله فرونشست نیازمند همکاری بین‌بخشی است که شامل دولت، دانشگاه‌ها، نهاد‌های تحقیقاتی، رسانه‌ها و جامعه است. برای رسیدن به خرد جمعی در این زمینه، نیاز به شفافیت در ارائه داده‌ها، برنامه‌ریزی بلندمدت، تقویت قوانین و مقررات و آگاهی‌رسانی عمومی است. مسئولیت نهاد‌ها و افراد در این زمینه باید شامل مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مشترک، ارائه داده‌های علمی دقیق و تلاش برای ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای مدیریت منابع باشد. به منظور پیشگیری و کنترل فرونشست زمین تعادل‌بخشی در امور مختلف به ویژه امور منابع آب (به‌ویژه آب زیرزمینی) و مصرف آن در کشور ضروری است، بنابراین مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز و حکمرانی آب باید سرلوحه قرار گیرد. به این ‎منظور در سایه مشارکت فعال مردم، مدیریت درست سایر ارگان‌ها و نظام‌های مدیریتی- فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اداری- لازم است. در این راستا ابعاد مختلف که منتج به حکمرانی درست در حوزه منابع طبیعی و آب می‌شود، شامل بعد اجتماعی معطوف به «استفاده عادلانه»، بعد اقتصادی معطوف به «استفاده کارآمد»، بعد زیست‌محیطی معطوف به «استفاده پایدار» و بعد سیاسی معطوف به «فرصت‌های برابر» است. تثبیت حکمرانی مدیریت حوزه‌های آبخیز و منابع آبی مستلزم مشارکت، شفافیت، مساوات، اثربخشی و بازدهی، حاکمیت قانون، پاسخگویی و پاسخ‌دهی، انسجام، یکپارچگی و ملاحظات اخلاقی است. مدیریت یکپارچه منابع آب به این معنی است که تمامی مصارف مختلف منابع آب توأمان در نظر گرفته شوند. این نگاه با رویکرد‌بخشی متفاوت است. در این نگاه مسئولیت آب شرب، آبیاری، صنعت و محیط زیست نمی‌تواند بر عهده دستگاه‌های مختلف باشد، چون فقدان روابط میان‌بخشی به توسعه و مدیریت ناهماهنگ آب منجر می‌شود و حاصل آن تعارض، نظام‌های زائد و ناپایدار خواهد بود.   مدیریت جامع و یکپارچه منابع آب چه مواردی را پیشنهاد و ترویج می‌کند؟
اول، تغییر نگاه بخشی به نگاه میان‌بخشی‌تر به منظور یکپارچه‌کردن اهداف اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی برای تحقق منافع چندگانه و بینابین. دوم، مدیریت هماهنگ آب، خاک و منابع وابسته. سوم، به هم پیوسته دیدن جنبه‌های فنی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی. چهارم، مشارکت و توانمند‌سازی ذی‌نفعان. دخالت فعال تمامی گروه‌های متأثر و ذی‌نفع در حل تعارض و ترویج پایداری عمومی برای رسیدن به مدیریت کارآمد‌تر منابع و پاسخگویی اجتماعی مدیریت آب که به نفع تمامی بخش‌های جامعه است و خود مستلزم ترتیبات نهادی جدید خواهد بود. پنجم، نگرش سیستمی به مؤلفه‌های منفرد و نیز روابط میان آن‌ها و این مهم که اختلال در یک نقطه از سیستم به دیگر بخش‌های آن نیز منتقل می‌شود. از طرفی باید به چرخه آب درون حوضه، برهم کنش آب سطحی و زیرزمینی، برهم کنش آب با سایر سیستم‌های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی، وابستگی متقابل آب، خاک و اکوسیستم و نقش آب در توسعه اجتماعی و اقتصادی و پایداری زیست‌محیطی توجه شود.   برای تعادل‌بخشی بین ورودی و خروجی آب‌های زیرزمینی می‌توان به فهرستی از باید‌ها اشاره کرد؟
بله، کاهش روند فرونشست زمین و کنترل آن در گرو مجموعه‌ای از باید‌ها و نباید‌هایی است که در حوزه اختیارات و مدیریت سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف قرار می‌گیرد. باید‌هایی که لازم است در نظر گرفته شود به صورت فهرست‌وار عبارتند از: 
- اصلاح قوانین موجود آب و مالکیت آن و ارزش‌گذاری واقعی آب و لحاظ آن در طرح‌های توجیهی اقتصادی (حتی به عنوان یارانه دولتی).
- طراحی زنجیره تولید مبتنی بر ارتقای عملکرد بهره‌وری آب (وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی، نیرو).
- اجرای سریع طرح احیا و تعادل‌بخشی به عنوان سند بالادستی ملی (وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی، نیرو).
- اعمال محدودیت شدید و توقف برداشت در نواحی بحرانی (در حوزه مدیریت وزارت نیرو و وزارت کشور).
- شناسایی زیرساخت‌های تحت تأثیر و پهنه‌بندی ریسک، خطر و نواحی بحرانی فرونشست زمین (در حوزه مدیریت وزارت علوم، تحقیقات، فناوری کشور و مؤسسات و مراکز پژوهشی دستگاه‌های اجرایی کشور).
- استقرار سامانه ملی پایش مؤلفه‌های تأثیرگذار و تأثیرپذیر از فرونشست زمین (سطح آب زیرزمینی، سطح زیرکشت، برداشت از منابع، نرخ فرونشست زمین و بیلان دوره‌ای)، (وزارت نیرو، سازمان‌های نقشه‌برداری و زمین‌شناسی کشور).
- جامع‌نگری و ملی‌نگری همراه با مطالعه و اجرای طرح مدیریت آبخوان (چرخه هیدرولوژی) برای هر دشت به صورت جداگانه با توجه به مؤلفه‌های محلی (در حوزه مدیریت وزارت جهاد کشاورزی).
- تبیین زیرساخت‌های قانونی و اجرایی برای مدیریت متمرکز (مجلس قوه مقننه با همکاری وزارت نیرو).
- ارتقای آگاهی عمومی نسبت به معضل پدیده فرونشست زمین و پیامد‌های ناگوار آن (رادیو و تلویزیون، وزارت فرهنگ و ارشاد).  نباید‌های ما در اصلاح این رویه کجاست؟ 
- اعمال سلیقه‌ای، سیاسی و محلی قوانین مربوط به آب (مجلس، قوه مقننه و دولت، وزارت نیرو).
- کشاورزی ناکارآمد و نامتناسب با منابع آب موجود (در حوزه مدیریت وزارت جهاد کشاورزی و مشارکت مردمی).
- در نظر گرفتن آب و چاه آب صرفاً به عنوان دارایی شخصی (وزارت فرهنگ و ارشاد و مشارکت مردمی).
- حفر چاه جدید یا کف شکنی (در حوزه مدیریت وزارت نیرو و مشارکت مردمی).
- مطالعه و اجرای طرح‌های عمرانی مهم کشور به ویژه سازه‌های خطی مانند راه‌آهن و خطوط انتقال نفت، گاز، آب و برق و زیرساخت‌های کلیدی (فرودگاه، نیروگاه، پالایشگاه و واحد‌های صنعتی) و مراکز جمعیتی (شهری و روستایی) بدون توجه به پدیده فرونشست زمین (در حوزه مدیریت وزارت علوم، تحقیقات، فناوری کشور و مؤسسات و مراکز پژوهشی دستگاه‌های اجرایی کشور).
- برداشت آب از دشت بدون در نظر گرفتن ورودی و بیلان دشت (در حوزه مدیریت وزارت نیرو).
- سختگیری بی‌مورد در رابطه با اشتراک داده‌های موجود در دستگاه‌های مختلف (در حوزه مدیریت دولت و قوه مجریه).
- کلی‌گویی، کلی‌نگری و ارائه پیشنهاد‌های عمومی بدون توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و محیطی هر دشت. 
- مدیریت جزیره‌ای (در حوزه مدیریت سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه). 
- قانونگذاری بدون آگاهی (در حوزه مدیریت مجلس و قوه مقننه).