آرامش دانشگاه‌ها مقدمه ضروری توسعه علمی کشور

حدود ۲۰ سال پیش وقتی خانم کریستین آبورت، سردبیر مجله علمی نیچر از اروپا به ایران آمد تا علل رشد علمی کشور و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران از رتبه ۵۶ به ۳۴ را بررسی کند، نتیجه مطالعه خود را در شماره ۴۳۵ به تاریخ ۱۹ می‌۲۰۰۵ این مجله با درج مقاله‌ای تحت عنوان «رژه بزرگ ایرانیان» منتشر کرد. 
وی در این مقاله با ابراز نگرانی شدید خود از آنچه خطر واقعی ایران خواند، نوشت: «مرجعیت علمی ایران در حال بازسازی مجدد است و این حرکت در ایران در حال تبدیل شدن به یک روند است که باید جلو آن را گرفت.» 
وی در بیان علل اصلی مرجعیت علمی ایران از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نام برده و می‌نویسد ایشان به طور مؤثر کشور را به سمت مسیر توسعه علمی درون زا و مستقل و نه تبعی و وابسته بودن رهبری کرده است. از نظر او مشکل اساسی این است که یک جامعه کوچک آکادمیک نخبگانی و علمی با همه توان خود، این رهیافت رهبر معظم انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند. خانم آبورت این جامعه علمی را خطرناک‌ترین دشمن غرب خوانده و در پاسخ به این سؤال که با این کشور خطرناک باید چه کار کرد، دو راهکار عملیاتی را ارائه می‌دهد. وی «بی‌ثباتی سیاسی» و «تحریم مضاعف» را دو لبه تیز یک قیچی معرفی می‌کند که می‌تواند جلو مرجعیت علمی ایران را بگیرد. بدون تردید انقلاب اسلامی از منظر غرب دشمنی سرسخت به حساب می‌آید، اما نگرانی اغراق‌آمیز سیاستمداران غربی از رشد علمی جمهوری اسلامی ایران پرسش‌برانگیز به نظر می‌آید. چرا رشد علمی ایران سبب شده است تا غربی‌ها ایران را خطرناک‌ترین دشمنان خود بدانند؟
مهم‌ترین عللی که در این خصوص قابل طرح است، عبارت‌اند از:


۱. تاریخچه علمی ایران که در گذشته توانسته با این سرمایه جایگاه «رهبری علم» در جهان را از آن خود سازد. غرب امروز می‌داند کسی که یک بار در جام جهانی قهرمان شده همیشه می‌تواند یک رقیب ترسناک باشد. 
۲. پیوند جامعه علمی با اندیشه‌های عالمانه و دوراندیشانه مقام معظم رهبری که به صراحت مورد اشاره مقاله نیچر قرار گرفته است. 
۳. روند رشد علمی کشور که امروز جمهوری اسلامی ایران را به جایگاه ۱۵ رسانده است. ادامه این روند و تک رقمی شدن جایگاه علمی ایران که به کابوس غرب تبدیل شده است، می‌تواند معادلات بسیاری را به زیان غرب تغییر دهد. 
۴. رشد چشمگیر جمهوری اسلامی در رشته‌های مهندسی که جایگاه چهارم جهان را به لحاظ فارغ التحصیلان علوم مهندسی به خود اختصاص داده است. 
۵. تأثیر رشد علمی جمهوری اسلامی بر قدرت دفاعی ایران که توان بازدارندگی آن را به نقطه آسیب‌ناپذیر و تغییر موازنه قدرت در جهان به نفع جبهه مقاومت کرده است. 
این درحالی است که تحریم‌های فلج‌کننده از سال‌ها پیش در دستور کار دشمنان ملت ایران قرار داشته و برای بی‌ثبات‌سازی سیاسی، جنگ ترکیبی و پروژه اغتشاشات از سال ۱۴۰۱ به مرحله اجرا درآمده است که نه تنها تأثیر منفی بر روند رشد علمی کشور نداشت بلکه انگیزه بیشتری را در جوانان با استعداد ایرانی ایجاد کرد. در این خصوص نقش دولت سیزدهم غیرقابل کتمان است. شهید آیت‌الله رئیسی نه تنها دانشگاه، تشکل‌های نخبگی، جریان دانشجویی، تشکل‌های استادی و نشریات این مجموعه را دستاویز اهداف خویش قرار نداد بلکه مانع نگاه ابزاری احزاب و جریان‌های سیاسی به دانشگاه شد و این در شرایطی بود که دشمن در جنگ ترکیبی ۱۴۰۱ دانشگاه را کانون اهداف خویش قرار داده بود. امید است دولت چهاردهم این سیاست را در قبال دانشگاه اتخاذ کند و با آرام‌بخشی به محیط دانشگاه زمینه رشد علمی کشور را بیش از پیش فراهم سازد. ضمن آنکه توجه به دو نکته در این خصوص ضروری است: 
۱. تمرکز دشمن بر جنگ شناختی دشمن در زمینه رشد علمی کشور به ویژه در علوم پایه و مهندسی که سبب شده تا درصد محدودی (۱۰ درصد) از دانش‌آموزان مدارس رشته ریاضی را انتخاب کنند و فقط ۱۲ درصد از دانشجویان در کنکور ریاضی شرکت می‌کنند؟ 
۲. تمرکز دشمن بر جذب نخبگان ایرانی که در اسناد کشور‌های اروپایی از آن به عنوان آهن‌ربای جذب نیرو‌های ماهر یاد می‌شود. متأسفانه در این زمینه اقدامات سازمان‌یافته‌ای نیز از داخل کشور صورت می‌گیرد.