قانون خوب است تا وقتی من بخواهم

یکی از مشکلات همیشگی فوتبال ایران، اعمال‌سلیقه در اجرای قوانین بوده و هست. مدیران فوتبال کشورمان قوانینی را وضع می‌کنند که تا وقتی شامل حال خودشان نمی‌شوند خوب است، اما وقتی این قانون یقه‌شان را می‌گیرد یا منکر آن می‌شوند یا اینکه در مخالفت با آن داد سخن می‌دهند. 
نمونه‌های زیادی را می‌توان مثال زد، اما لازم نیست راه دوری برویم یا به گذشته برگردیم. قوانینی که طی همین فصل گذشته و فصل پیش‌رو مصوب شده جلوی چشم است، قوانینی مانند سقف قرارداد‌های بازیکنان یا قانون محدودیت جذب بازیکنان خارجی. این قوانین توسط مسئولان فدراسیون و مدیران عامل باشگاه‌ها تصویب و به امضای همه رسیده است. حتماً هم در زمان تأیید آن همه لبخند بر لب داشتند و از ثمرات بی‌پایان اجرای این قوانین حرف زده‌اند، اما کار زمانی سخت می‌شود که این قانون شامل حال خود امضاکنندگان شود. 
این روز‌ها برخی مدیران عامل باشگاه‌های لیگ برتری سفت و سخت به قوانین موجود اعتراض دارند. قوانینی که خودشان پای آن‌ها را برای رشد و ترقی فوتبال و جلوگیری از پسرفت آن امضا کرده‌اند، اما ظاهراً این اتفاق زمانی رخ داده که تبعات آن زیاد متوجه تیم‌های آقایان نبوده، ولی امروز اوضاع متفاوت است و اجرای قانون، یعنی بسته شدن دست‌وپای آن‌ها برای خرج‌های زیاد و آنچنانی. 
صحبت از شخص خاص یا تیم خاصی نیست. حتماً می‌توان مواردی را پیدا کرد، اما اصل ماجرا مهم است. اصل ماجرا این است که مدیران فوتبال ایران زمانی که قوانین تصویب شده خودشان به مذاق‌شان خوش نیاید و با منافع‌شان تضاد داشته باشد به راحتی به اسم اعتراض آن‌ها را زیر پا می‌گذارند، یعنی امضای خودشان را هم قبول نمی‌کنند. فصل قبل در ارجای قانون سقف قرارداد و بودجه باشگاه‌ها تخلفات زیادی صورت گرفت و دست‌آخر هم آن‌هایی برنده شدند که قانون را اجرا نکرده بودند. این فصل هم در اجرای قانون جذب بازیکنان خارجی داستان در حال طی کردن همان مسیر است و می‌توان پیش‌بینی کرد که در نهایت آن‌هایی برنده این بازی هستند که دور زدن و عدم تمکین به قانون را خوب بلدند. 


این مسئله یک حقیقت تلخ را ثابت می‌کند و آن اینکه قوانین فوتبال ایران ضمانت اجرایی درستی ندارند و هر مدیر یا مسئول حتی اگر پای قانون را امضا کرده باشد، وقتی احساس خطر کند به راحتی حتی زیر حرف خودش می‌زند و بدون اینکه نگران مؤاخذه یا جریمه عدم اجرای قانون باشد آن را زیر پا می‌گذارد. ضمانت اجرایی محکم قانون باعث می‌شود حتی تغییر پست‌ها و صندلی‌های مسئولان فوتبال هم نتواند مانعی برای اجرای قانون باشد، اما جای تأسف است که امضاکنندگان و تصویب کنندگان قوانین فوتبال با اشراف به این موضوع که ممکن است قوانین مصوب روزی یقه خودشان را بگیرد، ضمانت اجرایی درستی برای آن‌ها وضع نمی‌کنند تا بتوانند هر وقت که خواستند تعریف خود را از قانون بیان و آن را طوری که می‌پسندند اجرا کنند. 
این تعریف جدید از قانونمداری است که فوتبال ایران آن را ارائه می‌دهد. مدیران فوتبال ایران با رفتار خودشان می‌گویند قانون خوب است تا جایی که منافع ما را به خطر نیندازد. طبیعی است در چنین فضایی حتی قانون خوب هم مانند شمشیری تیز گردن فوتبال را خواهد زد، نه اینکه به رشد و ارتقای آن کمک کند.