مسیر سیاست زدایی از اقتصاد
گروه اقتصاد کلان: تخصص گرایی یکی از شعارهای کلیدی مسعود پزشکیان در ایام رقابتهای انتخاباتی بود. شعاری که انتظار میرود در شروع به کار دولت چهاردهم در تمامی ابعاد دولت و در سطح اجرایی مورد توجه قرار بگیرد. به گزارش «تجارت»، در ادوار و در دولتهای گذشته یکی از چالشهایی که به اجرای سیاستها لطمه زد عدم بکار گیری افراد توانمند و متخصص بود. چرا که دولتها در ایران غالباً بر اساس نزدیکیهای سیاسی و جناحی دست به انتخاب مدیران میزنند. اما آن طور که مشاوران رییس جمهوری منتخب اعلام کردهاند به دنبال تشکیل یک کابینه وحدت ملی هستند. به این معنی که افراد متخصص از هر عقیده و سلیقهای میتوانند در این کابینه حضور داشته باشند. کارشناسان معتقدند برای پیشبرد اهداف بالادستی توسعه لازم است که سایه سیاست از اقتصاد برداشته شود و سیاست در خدمت اقتصاد قرار بگیرد. این در حالی است که دولت جدید چالشهای بسیاری برای حل دارد و باید تصمیمات سختی اتخاذ کند. پرسش کلیدی این است که دولتهای قبلی چه زمانی توانستهاند بیشترین اثرگذاری را داشته باشند و بر مشکلات فائق آیند؟ به گفته اقتصاددانان، برای موفقیت اقتصاد نیاز است که زمین حکمرانی از حالت ناترازی خارج شود و به یک زمین تراز برای حل مسائل اقتصادی تبدیل شود. اگر سیاستگذاری دولت در یک زمین ناتراز صورت گیرد، این ناترازی به همه ابعاد اقتصاد کشور منتقل خواهد شد و در نهایت در حوزه اقتصاد، این ناترازیها محاسبه خواهد شد. در نتیجه ناترازی حکمرانی، تورم رشد میکند، رشد اقتصادی بیجان میشود و ناپایداریها و نوسانها بیشتر میشود و این صورتحسابی است که سیاست برای اقتصاد مینویسد. بنابراین برای تغییرات اصلی نیاز است که راهبرد اصلی برای حل مسائل تغییر کند تا تغییرات واقعی و ملموس باشد. طبیعتاً مسائلی چون تورم، بیکاری و رشد پایین اقتصادی همگی دارای راه حل عملی است. در صورتی که دولت نگاه حزبی و جناحی را کنار بگذارد میتوان از مسیر علمی و عقلانی به حل این چالشها و یا ابرچالش های اقتصادی امیدوار بود. اما در صورت تکرار روندهای گذشته و استفاده از مدیرانی که صرفاً بر خط و ربطهای سیاسی وفادار باشند نمیتوان نسبت به حل این مسائل امیدوار بود.
ارزیابی کارشناسی
یک فعال اقتصادی با تأکید بر اینکه سیاسیون باید اقتصاد را رها کنند و کار را به دست متخصصان بسپارند گفت: ما باید از حاشیه به متن اصلی اقتصاد برویم و کار را به افراد حرفهای تحویل دهیم. یحیی آلاسحاق درباره چگونگی تقویت فرصتهای اقتصادی فراسرزمینی در کشورمان اظهار کرد: موضوع صادرات همیشه به عنوان اولین نکته مهم در زوایای مختلف مطرح میشود و در اصل قضیه هم هیچ شکی نیست. این فعال اقتصادی افزود: با توجه به جایگاهمان در تجارت جهانی الان حدأقل 3 درصد از تجارت جهانی باید متعلق به کشور ما باشد اما یک صدم آن هم نیست. دلیلش این است که برخوردهای ما عمدتاً حاشیهای است تا متن و فقط حاشیهها را بزرگ میکنیم و به اصل قضیه نمیپردازیم. آل اسحاق تصریح کرد: صادرات یک اصولی دارد و اصل اول هم این است که بازارهای دنیا صاحب دارند که رقیب ما هستند و اینطور نیست که بازارهای دنیا بی صاحب باشند. مجموعه زنجیره ارزش شامل بازاریابی و منافع شرکت حمل و نقل و منافع خریدار و فروشنده باید طوری باشند که همه نیازهای بازارهای دنیا را پوشش دهند. وی گفت: مشکل اساسی ما این است که عموم سیاست گذاران، تصمیم سازان، فعالان اقتصادی و صادرکنندگان و بازاریابها تا 90 درصد در کار خودشان حرفهای نیستند و کار به دست سیاسیها افتاده درحالیکه کار تجارت یک کار کاملاً حرفهای است. آل اسحاق تأکید کرد: تا زمانی که کار کشور در هر حوزهای از جمله اقتصاد و صادرات تحت تأثیر مسائل سیاسی باشد و بحث حرفهای کار کردن مطرح نباشد مسلماً وضعیت اقتصاد کشور هیچ تغییری نخواهد کرد. وی بیان کرد: تولیدکنندگان ما باید محصولات صادراتی بسازند که از نظر کیفیت و قیمت و خدمات پس از فروش و بازاریابی به جنگ مشابه همان محصولات در منطقه و جهان بروند. نکته دوم این است که برای انجام این کار مهم باید یک فرد حرفهای با دانش کافی انتخاب شود تا بتواند قیمت تمام شده و بسته بندی را با دقت برنامه ریزی کند. این فعال اقتصادی با تأکید بر اینکه تولیدکننده باید تولید صادرات محور داشته باشد افزود: تا زمانی که الزامات صادرات شامل کیفیت و قیمت و خدمات پس از فروش و بازاریابی را در داخل کشور فراهم نکنیم مصرف کننده آنگونه که باید و شاید تمایلی به مصرف کالای ایرانی پیدا نخواهد کرد. آل اسحاق اضافه کرد: نظارت کننده بر این روند باید ابزار نظارتی و همت کافی و انضباط لازم و اقتدار اعمال نفوذ را داشته باشد نه اینکه یک فرد بی خاصیت و چهار کارمند بی خاصیت بر کارها نظارت کنند. وی با تأکید بر اینکه سیاسیون باید اقتصاد را رها کنند و کار را به دست متخصصان بسپارند گفت: ما باید از حاشیه به متن اصلی اقتصاد برویم و کار را به افراد حرفهای تحویل دهیم.