فوتبال در محاصره یاغی‌ها

 انتقال سعید مهری به پرسپولیس در آخرین روزهای نقل و انتقالات بسیار غیرمنتظره بود به چند دلیل؛ اول این‌که پرسپولیس در پست او بازیکنان خوبی دارد و مهری هم ستاره نیست تا به بازیکنان فعلی این تیم برتری ویژه‌ای داشته باشد و دوم این‌که او روزگاری با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس بازی کرده بود و خود را یک استقلالی تمام عیار می‌دانست. در این فصل شاهد حضور رامین رضائیان در استقلال هم بودیم؛ بازیکنی که یک پرسپولیسی قدیمی محسوب می‌شد و در سه مقطع مختلف برای این تیم بازی کرده بود و حتی بدش نمی‌آمد دوباره به جمع قرمزها برگردد. حساسیت روی چنین انتقال‌هایی از آن نظر در تمام دنیای فوتبال بالاست که به‌طور معمول بازیکنانی که به تیم‌های بزرگ و پرهوادار می‌روند نوعی تعهد اخلاقی را بردوش خود حس می‌کنند تا به‌احترام هواداران لااقل در تیمی که رقیب جدی و سنتی باشگاه قبلی‌شان محسوب می‌شود، بازی نکنند. به‌خصوص این‌که هر بازیکنی به پرسپولیس و استقلال می‌آید در بدو امر مدعی می‌شود که از کودکی عاشق این تیم‌ها بوده پس قبل از این‌که بازیکن حرفه‌ای باشد، یک هوادار محسوب می‌شود. درحالی‌که یک هوادار هیچ‌وقت تیمش را تغییر نمی‌دهد؛ اما یک بازیکن با بیان این‌که فوتبال حرفه‌ای شده، می‌تواند چنین تصمیمی را بگیرد و برای همین نقش تعصب روی تیم‌ها و بوسه‌هایی که روی پیراهن باشگاه برای دلبری از سکوها زده می‌شود کمرنگ شده است. در این مطلب سراغ سرنوشت بازیکنانی رفتیم که این انتقال را تجربه کردند.
 
 
 
یاغی‌های جنجالی اما موفق به‌طور معمول بیشتر بازیکنانی که بین دو تیم استقلال و پرسپولیس جابه‌جا می‌شوند به دلایل زیادی مثل فشار روانی و ... عملکرد خوب قبلی را نخواهند داشت اما برخی از بازیکنان بودند که در تیم جدید هم خوش درخشیدند. به‌طور مثال عابدزاده که در استقلال مصدوم شد و به‌نوعی فوتبالش در خطر تمام شدن قرار داشت با پرسپولیس به اوج برگشت و حتی کاپیتان تیم ملی شد. شاهرخ بیانی هم مورد عجیب دیگری است. او که در استقلال ستاره بود به پرسپولیس آمد، حتی به تیم سابقش گل زد و باز هم به استقلال برگشت و در تمام این رفت‌وبرگشت‌ها کیفیت بازی‌اش را حفظ کرد. مهدی هاشمی‌نسب که ستاره قرمزها بود، در استقلال هم روزهای خوبی را داشت که باعث حضور او در تیم ملی هم شد اما بعد از مدتی ناچار شد به تیم پاس برود. مرحوم علی انصاریان که بازیکن با تعصب پرسپولیس بود یک سال حضور در استقلال را تجربه کرد. در آن‌جا به تیم سابقش احترام گذاشت و با این‌که به پرسپولیس بازنگشت اما نزد هواداران هردو تیم محبوب و محترم باقی ماند چون در عین علاقه قلبی به پرسپولیس وارد کری‌های برخی بازیکنان و پیش کسوتان نمی‌شد. رضا نیکبخت واحدی بعد از روزهای خوب در استقلال، در آغاز حضور در پرسپولیس خوش درخشید اما در نهایت از این تیم هم جدا شد و وقتی به استقلال بازگشت که دیگر ستاره سابق نبود. حسین کنعانی‌زادگان هم یکی دیگر از موارد عجیب است، او در پرسپولیس چهره شد؛ برای سربازی به ملوان رفت، درحالی‌که همه انتظار داشتند به اردوگاه سرخ برگردد یک فصل بد را در استقلال داشت و وقتی به پرسپولیس بازگشت روزهای خوبی را در اوج سپری کرد. شاید بین یاغی‌های جدید بتوان رامین رضائیان را در این دسته دانست.        یاغی‌های محبوب دو تیم به‌طور معمول حضور یک بازیکن استقلالی و پرسپولیسی در تیم رقیب باعث می‌شود برای همیشه رابطه آن بازیکن با هواداران تیم قبلی خراب شود و هیچ‌وقت نتواند آن‌طور که باید به خاطرات قبلی خود مراجعه کند. اما بسیاری از بازیکنان بودند که در هر دو تیم معروف پایتخت حضور داشتند اما نوع رفتارشان قبل و بعد این انتخاب به نحوی بوده که همچنان بین هواداران هر دو تیم محبوب و محترم باقی ماندند. پژمان نوری هافبک شمالی که مدت‌ها ستاره خط میانی پرسپولیس بود و مدتی هم دفاع چپ آبی‌ها محسوب می‌شد، یکی از آن‌هاست. شاید یک دلیل ماجرا این باشد که زمان این بازیکنان خبری از شبکه‌های اجتماعی نبود که در آن بازیکن صبح تا شب به حریف و هوادارانش متلک بیندازد. بازیکنان قدیمی‌تر سعی می‌کردند اگر به هر دلیلی از تیمی جدا می‌شوند، حرمت‌ها را حفظ کنند و خاطرات خوب را خراب نکنند. محمد انصاری که مدت‌ها در استقلال ذخیره بود و در پرسپولیس برانکو اوج گرفت، یکی دیگر از این بازیکنان بود. محمد محمدی دروازه‌بانی که مدت‌ها درون دروازه پرسپولیس بود و مدت کوتاهی در استقلال، نفر بعدی. محمدی بعدها یک سمت مدیریتی را هم در پرسپولیس تجربه کرد. فرزاد آشوبی هافبکی که با پرسپولیس به تیم ملی رسید نمونه‌ای خوب از بازیکنان کم حرف و پرتلاشی بود که در هر دو تیم بازی کرد و مورد احترام هواداران هر دو باقی ماند. از این جنس بازیکنان می‌شود مثال‌های بیشتری زد تا بگوییم شاید یک بازیکن به دلیلی در مسیری تازه قرار بگیرد؛ اما یاغی بودن الزاماً به معنای پرحاشیه شدن و تنش با هواداران تیم سابق نیست.           بمب‌هایی که ترقه بودند یاغی بودن منحصر به چند دهه اخیر نمی‌شود اما برای اختصار ما فقط سراغ برخی از بازیکنانی رفتیم که بعد از انقلاب انتقال بزرگی را تجربه کردند؛ انتقالی پرسروصدا که البته به اندازه حواشی‌اش نتیجه مطلوبی هم نداشت. به‌طور مثال علی اکبریان مهاجم زهردار استقلال در زمانی به پرسپولیس آمد که هاشمی‌نسب از پرسپولیس به استقلال رفته بود و خیلی‌ها این انتقال را پاتک قرمزها به فتح‌ا... زاده می دانستند. اما علی اکبریان بعد از یک فصل ناموفق در پرسپولیس از فوتبال حرفه‌ای دور شد و بعد هم که مسیر تلخ زندگی‌اش آغاز شد. بعدها محمد رضا مهدوی که با استقلال ملی‌پوش شده بود به‌عنوان بازیکنی با تجربه به پرسپولیس آمد اما فصل بسیار ناموفقی را سپری کرد. علی علیزاده که با اوت‌های معروفش مورد توجه بود هم یکی دیگر از یاغی‌هایی بود که از پرسپولیس به استقلال رفت، اما در تیم رقیب توفیقی نداشت. مرحوم مهرداد اولادی که با درخشش در روزهای جوانی با پیراهن پرسپولیس محبوب شده بود و حتی سابقه زدن گل با ضربه چیپ به استقلال را هم داشت برای بازگشت به تیم ملی و حضور در جام جهانی به استقلال رفت و بعد از یک فصل ناموفق، این انتقال را بدترین تجربه زندگی‌اش عنوان کرد. گادوین منشاء هم در زمان خودش یک بمب ویژه برای استقلال بود؛ به‌خصوص این‌که مستقیم و بدون حضور در تیم سومی بین این دو تیم جابه‌جا شد اما نتوانست در استقلال شفر درخششی داشته باشد. یکی از آخرین کسانی‌که با هیاهوی زیادی یاغی شد، محمد نادری بود که از پرسپولیس به استقلال رفت و آن‌جا هم عملکرد خوبی داشت اما آن‌قدر زود از این تیم جدا شد که نتوانست خاطره خوبی برای هواداران به‌جا بگذارد. شاید آخرین نمونه ماجرا هم شیخ دیاباته باشد که در پرسپولیس سایه‌ای هم از روزهای خوبش در استقلال نبود.             یاغی‌هایی دور از اوج بسیاری از بازیکنانی که در هر دو تیم بازی کردند هم شاید انتقالی جنجالی را تجربه کردند بیشتر حاشیه ماجرا ناظر به جو رسانه‌ای بود وگرنه خودشان بازیکنان بزرگ و شاخصی نبودند و حتی در مواردی دور از اوج بودند که به تیم رقیب رفتند. بهزاد داداش‌زاده که روزگاری با پرسپولیس به فوتبال ایران معرفی شده بود یکی از اولین نمونه‌هایی بود که دوران ضعیفی در استقلال داشت و البته که خودش هم فقط به امید بازگشت به اوج به این تیم رفت. آرمان رمضانی نه در پرسپولیس بازیکن شاخصی بود نه طی چندین فصل حضورش در استقلال. مسعود ریگی بازیکن با اخلاق و بی‌حاشیه‌ای است که در زمین پرتلاش حاضر می‌شود اما هیچ‌وقت تجربه ملی نداشت و حتی در سن و سال بالایی هم به پرسپولیس رفت. محمد قاضی که تقریباً برای تمام تیم‌های لیگ برتری بازی کرده و تعجبی هم ندارد، روزگاری عضو هر دو تیم معروف پایتخت بوده؛ اما در هیچ کدام بازیکن مطرحی نبود و حتی جز مقطع کوتاهی در ذوب‌آهن، هیچ‌وقت در تیم‌های دیگر هم ستاره محسوب نمی‌شد. سید میثم حسینی که ابتدا استقلالی بود و بعد به پرسپولیس آمد هم نمونه دیگر ماجراست که هیچ‌کدام از این دو تیم موفق نبودند. داوود سید عباسی، مهدی سید صالحی، فراز فاطمی، میثم بائو و... بازیکنان دیگری بودند که صرفاً در هیجان انتقال از تیم رقیب نام‌شان مطرح شد، انتقالی که فارغ از کیفیت یک بازیکن برای مدیران و گاهی هواداران جذاب است و چندان به این‌که بازیکن جدید کاربردی برای تیم دارد، اهمیت نمی‌دهند. شاید سعید مهری را هم بتوان در آینده جزو این دسته دانست مگر این‌که لااقل در پرسپولیس بدرخشد.