روزنامه شرق
1396/06/30
مطالبات تغييرخواهانه
ساختارهای سیاسی پدرسالارانه در حال تغییر است. دستکم مطالبات تغییر در بدنه جامعه به وجود آمده و تأکید بر حضور زنان جزء لاینفک این تغییر است. انتخابات اخیر ریاستجمهوری و تأکید همهجانبه بر انتصاب وزیر زن در کنار افزایش حضور زنان در لایههای میانی قدرت و در سطح مدیرکلها و معاونتها نکته قابلتوجهی بود که نباید از دستور کار خارج شود. اما در این میان، به مسئله اهمیت احزاب در تربیت نیروهای سیاسی شناسنامهدار بازمیگردیم و اهمیت آن را بهویژه این روزها در پیوند با حضور بیشتر زنان در مناصب سیاسی بررسی میکنیم. جایگاه احزاب و نقشی که در نظامهای دموکراتیک ایفا میکنند علاوهبر رصد مسئولان، این است که بتوانند به رسالت و مأموریت مهم تربیت نیرو و کادرسازی و ایجاد کابینه سایه بپردازند تا بتوانند برای رسیدن به قدرت کاری کنند. ما در این مقطع تاریخی از کسب قدرت زنان با خلأ فعالیت تشکیلاتی حزبی معطوف به حضور زنان در قدرت مواجه هستیم. هرچند نمیتوان منکر تلاش و فعالیت تشکیلاتی احزاب و تشکلهایی مانند جمعیت زنان مسلمان نواندیش و مجمع زنان اصلاحطلب و دیگر نهادهای حزبی شد. چنانچه این نهادها تاکنون در این دوره تاریخی تلاش خودشان را برای جلب افکار عمومی در راستای نقش زنان و باوراندن به جامعه برای مشارکت زنان مصروف کردهاند.نکاتی مانند اختصاص سهمیه 30درصدی و معرفی برخی چهرههای توانمند و شناسایی چهرههای زنان از جمله محورهای در دستور کار احزاب و نیروهای سیاسی زنان بوده و هست.به نظر میرسد این مطالبات جامعه زنان پاسخ خودش را میگیرد و بنا دارند زنان را در مدیریتهای میانی به کار بگیرند. این روزها با پدیدهای مواجه هستیم که از گوشه و کنار- بهویژه روستاها و شهرستانها- اخبار مثبتی از حضور زنان در مصادر ریاست شورا و شهرداری به گوش میرسد. این آمار و ارقام هنوز رضایتبخش نیست اما امیدوارکننده است و نشان از آن دارد که زنان در مسیر مناسبی از دسترسی به قدرت قرار گرفتهاند. با این حال لازم است همزمان با تأکید بر حضور زنان در لایههای قدرت، به ترتیب نیروهای سیاسی زن در احزاب توجه شود. ایران در آستانه مطالبهگری زنان برای حضور در قدرت قرار گرفته و از سوی دیگر کمبود نیروهای متخصص سیاسی زن برای برعهدهگرفتن این مناصب سیاسی احساس ميشود. بنابراین برای کاهش خطا و افزایش فرصتهای پیشروی زنان باید از هیجانزدگی پرهیز و تلاش شود خواستهها و مطالبات زنان در مسیر مناسبی دنبال شود و در عین حال زمینه تربیت نیروهای سیاسی زن از کانال احزاب اصلاحطلب و اصولگرا در دستور کار نیروهای سیاسی قرار گیرد. با همه محدودیتها و تنگنظریها، خوشبختانه خواست زنان ایرانی به یک مطالبه تبدیل شده و از وزارت زنان گرفته تا سمتهایی مانند استانداری، فرمانداری و ریاست زنان بر شورای شهر و شهرداری را دربر گرفته است. در این مسیر اما ترسیم راهکارها و شناسایی نیروهای انسانی مدبر و کارآمد و کارویژه مخصوصی میطلبد. فرصتهای پیشرو زمانی به بهترین نحو ممکن محقق خواهد شد که زنان توانمند در تشکلهای حزبی فرصت ظهور و بروز یافته و به دنبال آن چهرههای شاخص زن از بدنه حزبی کشور برای انتصاب در مناصب سیاسی و اجتماعی مطرح شوند. ورود زنان به قدرت از زوایای مختلفی قابل بررسی بوده و در خور اهمیت است. در شرایط کنونی زنان از باب تکلیف و خدمت به جامعه و به منظور ایجاد تعادل جنسیتی بنای ورود در لایههای میانی و بالایی ساختار رسمی را دارند. در واقع زنان، مسئولیت را ابزاری برای خدمت به جامعه میدانند و از این منظر نهادها و ساختار نیز باید به کمک توسعه حضور زنان در جامعه بیایند. جایگاه و اهمیت ارتقاي مدیریت زنان در مجموعه مسائل زنان است، اینک همه مسائل زنان در این امر خلاصه نمیشود و ما توجه به اولویتها و ضرورتها داریم. اما در این مقطع زمانی که آرایش جدید سیاسی و سازماندهی نوینی در دولت و مدیریت شهری رخ میدهد، باید به این نکته توجه شود که ورود زنان به لایههای قدرت از باب مصالح ملی است نه منافع صنفی. چراکه فراموش نکنیم زنان صنف نیستند. منفعت ملی ما در گرو حضور هر چه بیشتر زنان در قدرت رسمی کشور است.