زنجیرزنان بی‌حجاب را باید مدیریت کرد

جوان آنلاین: مراسم عاشورای حسینی با حضور باشکوه مردم در جای‌جای کشور برگزار شد. در این بین، تصاویری از یک دسته عزاداری منتشر می‌شود که چند دختر نوجوان بی‌حجاب در آن در حال زنجیرزنی هستند. انتشار این تصاویر واکنش‌های زیادی را در پی داشت. اولین واکنش، شناسایی و برخورد با هیئتی که این اتفاق در آن رخ داده و افرادی بود که تصاویر آن‌ها منتشر شده بود. در این موضوع، اما مسئله اصلی شاید بررسی جامعه‌شناسانه و حتی روان‌شناسانه علتی است که معلول آن چنین رفتاری حتی در میان بخش بسیار کوچکی از جامعه بوده است. برای اطلاع از این موضوع «جوان» با علیرضا شریفی‌یزدی، روان‌شناس اجتماعی گفتگو کرده است.   دلیل اینکه یک عده از دختران خلاف عرف جامعه و دستورات شرعی به شکل بی‌حجاب اقدام به زنجیرزنی در دسته عزاداری کردند را چه می‌دانید؟
چند نگاه نسبت به این قضیه ممکن است وجود داشته باشد. یک نگاه خیلی ساده این است که تصور شود این اقدام توطئه بوده و یک گروهی در یک اتاق فکری نشسته و تصمیم گرفته اند این کار را انجام دهند و بعد هم فیلم بگیرند و پخش کنند و مواردی از این قبیل که ما از این جنس تحلیل‌ها در کشور خود خیلی زیاد داریم و البته بعضی از مواقع درست است و بعضی از مواقع نیز اشتباه است. از نظر جامعه‌شناسی، اما واقعیت دارای چند نکته است. اول اینکه اگر شما به چهره‌های این دخترخانم‌ها نگاه کنید، عمدتاً دهه هشتادی هستند، یعنی افرادی هستند که سنین آن‌ها زیر ۲۰ یا ۲۳ سال است. این‌ها افرادی هستند که ما تحت عنوان نسل زد از آن‌ها یاد می‌کنیم. از ویژگی‌های این نسل هنجارشکنی گروه مسلط و غالب است که اول از پدرومادر و بعد مدیر مدرسه شروع می‌شود و بعد به شهردار، فرماندار، وزیر، وکیل و ... را شامل می‌شود. در اینجا، اما مسئله دیگری نیز وجود دارد و آن این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، فرهنگ عزاداری برای امام حسین (ع) مهم‌ترین موتور محرک فرهنگ ایرانی و بعد از آن نوروز است و این مسئله باحجاب و بی‌حجاب هم نمی‌شناسد و خیلی از افراد که ظاهرشان با عرف جامعه هم همخوانی ندارد، وقتی ته دل‌شان را نگاه می‌کنید، سوگوار و عزادار امام حسین (ع) هستند. حال یک مسئله دیگر نیز وجود دارد و آن این است که بخش مهمی از این نسل زد به حجاب و هنجار‌هایی که ما به آن اعتقاد داریم ادبیات رسمی کشور است یا حتی قانونی لازم‌الاجراست، اعتقاد و پایبندی ندارند. نکته دیگر هم این است که بخشی از این رفتار آن‌ها در راستای رخداد‌های سال ۱۴۰۱ قابل تفسیر است، هرچند درست است که دولت این تفکر را دارد که مسلط شده و مسئله را مدیریت کرده و تمام شد، ولی در برخی از موارد این مسئله آتش زیر خاکستر است و هنوز این جریان به شکل‌های مختلف نمود دارد و در هر جایی که امکان بروز داشته باشد، خود را نشان می‌دهد، حالا ممکن است ورزشگاه‌ها یا مراسم عزاداری باشد.   بالاخره با وجود اینکه اتفاقی که در دسته عزاداری افتاد، خیلی استثنایی بود ولی بخشی از جامعه احساس می‌کند ارزش‌هایی که قائل به آن است، مورد تمسخر قرار گرفته. این برداشت که از سوی بخش مهمی از مردم وجود دارد، چه روندی را در جامعه رقم خواهد زد؟ 
یک زمانی از این کیبورد‌ها در مراسم‌های عزاداری امام حسین (ع) می‌آوردند که گروهی مخالفت می‌کردند که نباید شما این‌ها را در مراسم بیاورید و به عنوان یک ساز از آن استفاده کنید، در حالی که شیپور و طبلی هم که امروز هست، از اواخر قاجاریه و دوره پهلوی اول وارد عزاداری شده است. این بخشی از این واقعیت است که جامعه همراه با تحولات اجتماعی که برای آن پیش می‌آید، خواسته یا ناخواسته چند اتفاق برایش پیش می‌آید. یکی از آن‌ها این است که در مسیر این تحولات، مسئله اصلی که مهم است، عزاداری برای امام حسین (ع) است که جلوه و شکل جدید را به خودش می‌گیرد. شما اگر به شهر‌های مختلف ایران بروید، شکل عزاداری‌ها متفاوت است، بوشهری‌ها به یک شکل عزاداری می‌کنند ولی اصل عزاداری سرجای خودش است که یک بخش آن به همین موضوع بازمی‌گردد و همیشه هم یک گروهی با این وسایل مخالفت کرده‌اند و با شیپور، طبل و سنج هم زمانی مخالفت می‌شده ولی الان به مرور پذیرفته شده است. بدون اینکه بدانیم این نوع عزاداری اعتقاد قبلی آنهاست یا نه، چون واقعاً نمی‌دانیم در درون قلب آن‌ها چیست، بلکه می‌خواهم عرض کنم که چه ما بخواهیم یا نخواهیم و چه فرض کنیم این‌ها به دنبال تمسخر مراسم هستند یا نه، ولی اگر بر این مبنا باشیم که به حریم ما تجاوز شده است، پیش‌بینی می‌کنم که این سبک عزاداری هم مانند خیلی از چیز‌های دیگر زیرزمینی و دگرگون خواهد شد و دوباره جامعه به دو پاره تقسیم می‌شود؛ یک گروه نوجوانان و جوانانی هستند که به سبک خودشان می‌خواهند عزاداری کنند و گروه دیگر پا به سن گذاشتگانی هستند که دارند می‌روند و بعدش هم می‌میریم، در حالی که یکسری از اصول اعتقادی را که داشتیم، منتقل نکردیم و با دستگیری این نوجوانان داریم پالسی را به آن‌ها می‌دهیم که بعضی از آن‌ها منکر جریان شیعی شوند و بگویند اصلاً این سوگواری برای چیست و بگویند هزارو ۴۰۰ سال پیش یک اتفاقی افتاده است، الان چرا ما باید برای آن عزاداری کنیم و این خطر وجود دارد. اینکه عزیزان در مقابل این مسئله واکنش نشان می‌دهند، قابل درک و فهم است ولی بیشتر از اینکه جنبه مذهبی داشته باشد، جنبه سیاسی و ترس دارد، چون نمی‌توانیم مدیریتش کنیم و برخورد مناسب داشته باشیم، از آن هراس داریم.   اصلاً مگر می‌شود این بخش از جامعه را مدیریت کرد؟ بالاخره بخشی از این نسل زدی که وجود دارد، در تمام دنیا به عنوان آنارشیست شناخته می‌شوند و به قول شما هنجار‌های جامعه را قبول ندارند. 
این‌ها یا آمده‌اند ما را مسخره کنند یا اینکه واقعاً اعتقاداتی دارند. من اگر خودم بودم به آن‌ها می‌گفتم خوب کاری می‌کنید که می‌آیید، ولی به حرمت امام حسین (ع) حداقل یک تور مشکی هم روی سرتان بیندازید و بعد از هیئت هم دیگر مسئله شما و پدرومادر و دولت است که چگونه رفتار کنید. من فکر می‌کنم اگر این‌ها با نیت خالص آمده باشند که تصور می‌کنم خیلی از آن‌ها اینگونه هستند یا حداقل دوست دارم اینگونه باشند، چون با جوانان زیاد سروکار دارم و این خلوص نسبت به امام حسین (ع) را در آن‌ها می‌بینم، به نظرم جمع‌کردن آن‌ها از این طریق ممکن است و از طریق احضار به دادگاه نیست.   بالاخره این اتفاق افتاده است و به احتمال زیاد این افراد هم دعوت شده‌اند تا در خصوص این اقدامی که انجام داده‌اند، توضیح دهند. الان باید با این افراد چه رفتاری کرد؟


اعتقادم این است که نخست گسترده‌کردن این جریان از طرف دولت کار غلطی است و خیلی نباید در بوق آن بدمیم. دوم اینکه امسال بیاییم برای سال آینده فکر کنیم که اگر در جایی در مراسم عزاداری کسانی بودند که اینگونه رفتار کردند، ما باید چه کنیم. به نظر من برخورد سلبی که کلاً غلط است و برخورد ایجابی هم این است که اتفاقاً این‌ها را تشویق کنیم، چه خوب است که دارید در مراسم عزاداری شرکت می‌کنید و چنین ارادتی به امام حسین (ع) دارید که شرکت می‌کنید، حالا بیایید ببینید امام حسین (ع) چه می‌گوید، برای چه شهید شده و حرمت به امام حسین (ع) چگونه است. حتی شما زن شاه سابق را در نظر بگیرید، عکس‌ها و فیلم‌هایش هست که وقتی به حرم حضرت معصومه (س) یا حرم امام رضا (ع) می‌رود، یک توری مشکی روی سرش می‌اندازد، در حالی که حجاب هم ندارد، البته در واتیکان هم همین‌گونه است، یعنی در هر جای مذهبی دنیا که بروید، این حجاب وجود دارد. حالا می‌شود برای بچه‌ها این مطلب را جا انداخت که اگر شما هر طوری هم در بیرون از هیئت هستید، به این مراسم ربطی ندارد، آن مربوط به شما و پدرت، دولت یا مثلاً شهردار محل است ولی در این مجموعه به دلیل این فکت‌هایی که وجود دارد به احترام امام حسین (ع) حداقل‌هایی را باید رعایت کنید، یعنی اگر یک توری مشکی رنگ هم شده باید داشته باشید و به نظرم ۸۰ درصد از این‌ها نیز مخالفتی نمی‌کنند و انجام می‌دهند. اگر این‌ها هدایت شوند و یک مشاور و روان‌شناس و کسی که زبان جوان را می‌فهمد، با این‌ها ارتباط بگیرد، می‌شود این مسئله را مدیریت کرد. اصلاً من خودم داوطلب هستم که اگر تیپ‌هایی مانند این بچه‌ها را به من معرفی کنند با ضریب خطای بین ۳۰ تا ۳۵ درصد، یعنی بین ۶۰ تا ۶۵ درصد این‌ها سال دیگر در مراسم شرکت می‌کنند و یک حجاب حداقلی هم را که عرف جامعه است، رعایت کنند.   برای جمع‌بندی بحث، از هیئت تا سیاستمداری که چنین فردی را می‌بیند، باید چگونه خود را آماده کرده باشد؟
در گام اول باید همیشه احتمال بدهیم سه چهار نفری از این افراد در هیئت یا شهر ما پیدا می‌شود. در گام دوم باید از قبل ما یک پروتکل، برنامه و همچنین کسانی را داشته باشیم که هم سن، هم نسل یا حداقل هم‌زبان این‌ها باشند و با آن‌ها دوست شوند. در گام بعد آن‌ها را تشویق کنند که در مراسم امام حسین (ع) شرکت کرده‌اند و در گام چهارم برای آن‌ها جا بیندازیم که حرمت امام حسین (ع) ایجاب می‌کند ما بعضی از چیز‌ها را حداقل به اندازه یک ساعت یا دو ساعتی که در مراسم هستیم، رعایت کنیم. اگر چهار نفر آدم بیمار هم در این‌ها وجود دارد یا از بیرون تحریک شده‌اند، سریع شناسایی و جداسازی می‌شوند و تکلیف‌شان معلوم است. عرض نهایی من این است که در مسیر سنت به مدرنیته همیشه باید منتظر چیز‌هایی باشیم که ما را غافلگیر می‌کند و ما نباید غافلگیر شویم و حداقل برای این موضوع اهل فکر و اهل دین، کسانی که دغدغه‌مند مسائل فرهنگی هستند، باید بنشینند جلساتی را برگزار کنند و خروجی آن رویکردی برای حرکت سال آینده شود که به انحلال هیئت یا بازخواست از نوجوان ۱۷-۱۸ ساله منجر نشود.